مرگ تا عشق پارت ۱۶
تمام وسایلم جمع کردم داشتم از کلاس خارج میشدم که دوباره ایو با دوستاش جلو در ضاحر شدن.
ایو:کجا هنوز با هم کار داریم
از ترسم عقب عقب میرفتم تا اینکه با دیوار برخورد کردم .
ایو کم کم داشت بهم نزدیک میشد .
اومد صورتم تو دستش گرفت گفت : بزار یکم از چشم کوک بندازمت.
با ناخن های دستش صورتم پنجه میزد جوری صورتم زخمی میشد .
از صورتم دست برداشت .
به دوتا پسری که همراهش بود اشاره کرد گفت :مال خودتون .
همینطور به من نزدیک میشدن من هم نمی تونستم کاری کنم.
تا میتونستن مشت لگد نثار من کردن.
همونطوری توی کلاس من را گزاشتن رفتن .
به زور تونستن بلند شم صورتم پاره شده بود و خونریزی داشت اما کاری نمیدونستم بکنم دستم گزاشتم روی صورتم و سوار ماشین شدم .
به عمارت رسیدیم درب را با شتاب باز کردم رفتم داخل عمارت
ایو:کجا هنوز با هم کار داریم
از ترسم عقب عقب میرفتم تا اینکه با دیوار برخورد کردم .
ایو کم کم داشت بهم نزدیک میشد .
اومد صورتم تو دستش گرفت گفت : بزار یکم از چشم کوک بندازمت.
با ناخن های دستش صورتم پنجه میزد جوری صورتم زخمی میشد .
از صورتم دست برداشت .
به دوتا پسری که همراهش بود اشاره کرد گفت :مال خودتون .
همینطور به من نزدیک میشدن من هم نمی تونستم کاری کنم.
تا میتونستن مشت لگد نثار من کردن.
همونطوری توی کلاس من را گزاشتن رفتن .
به زور تونستن بلند شم صورتم پاره شده بود و خونریزی داشت اما کاری نمیدونستم بکنم دستم گزاشتم روی صورتم و سوار ماشین شدم .
به عمارت رسیدیم درب را با شتاب باز کردم رفتم داخل عمارت
۲۲.۹k
۰۱ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.