Part 23
میتونستم نگاه شوکه کالیسی رو روی خودم حس کنم
پ/ک:خوب چه ارتباطی بما داره؟
کوک:ما دوتا تصمیم گرفتیم مثل اجدادمون رابطه دو خاندان رو سرد و خشک نکنیم و برای همین میخوایم توی ماه عسل ما شما هم باشید تا خانوادگی خوشبگذرونیم توجه خانوادگی نه بعنوان دوخاندان
کوک:جنع توی سکوت بود به پهلوی کالیسی زدم که به خودش اومد
کالیسی:آره آره چرا باید میونمون رو صمیمی نکنیم؟
اصلا چرا بچه ما رابطه سرد شما رو ببینه؟(خنده زایع)
م/کا:دخترم...تو..تو بارداری؟
&با این حرف مادر کالیسی همه شوکه بلند شدن کالیسی که استرس گرفته بود زیر لب گفت
کالیسی:کوک جرت میدم(زیر لب و خنده زایع به جمع)
کالیسی:نه مامان جون چه بچه ای منظورم آینده بود
&با این حرف کالیسی همه از هیجان افتادن
کوک:بزور جلوی خندمو گرفته بودم سوتی که داده بود واقعا خنده دار بود و اون خوب متوجه این شده بود با نگاه بخندی همین جا پارت میکنم بزور خودمو جمع کردم و بزور گفتم
کوک:خوب؟؟الان پایه هستید؟ما بعد از ظهر میخوایم حرکت کنیم به سمت عمارت ساحلی
&همه هم سفر شدن با دو زوج رو قبول کردن و قرار بر این شد که بعد از ظهر حرکت کنن
ویو ویلا
کالیسی:بیا اینجا خفت میکنم
کوک:خوب به من چه تو خودت سوتی دادی
کالیسی:نقشه این بود؟؟؟؟برای یک هفته؟؟؟
کوک: راهمون رو دور کردم که آوریو بتونه راحت تحقیق کنه
کالیسی:این بود راهش؟؟؟؟
&کالیسی تشنه به خون به دنبال جئون بود ولی در کمال نا باوری جئون در حال فرار و خندیدن بود بخاطر کرمی که ریخته بود
کوک:...خسته ...شدمم بسه دیگه...(از خنده قش کرده)
کالیسی:تا پارت ...نکنم ولت نمیکنم(هر دو میخندیدن)
&هر دو متوجه گذر زمان نشده بود چون هر دو توی زندگیشون اولین بار داشتن میخندیدن و اصلا قصد تموم کردنشو نداشتن
کالیسی:میخواستم از کنار مبل برم که میانبر زده باشم و بگیرمش که پام به مبل خورد و به زمین فرود اومدم آخ بلند ناشی از درد سر دادم کوک نگران به طرفم اومد
پ/ک:خوب چه ارتباطی بما داره؟
کوک:ما دوتا تصمیم گرفتیم مثل اجدادمون رابطه دو خاندان رو سرد و خشک نکنیم و برای همین میخوایم توی ماه عسل ما شما هم باشید تا خانوادگی خوشبگذرونیم توجه خانوادگی نه بعنوان دوخاندان
کوک:جنع توی سکوت بود به پهلوی کالیسی زدم که به خودش اومد
کالیسی:آره آره چرا باید میونمون رو صمیمی نکنیم؟
اصلا چرا بچه ما رابطه سرد شما رو ببینه؟(خنده زایع)
م/کا:دخترم...تو..تو بارداری؟
&با این حرف مادر کالیسی همه شوکه بلند شدن کالیسی که استرس گرفته بود زیر لب گفت
کالیسی:کوک جرت میدم(زیر لب و خنده زایع به جمع)
کالیسی:نه مامان جون چه بچه ای منظورم آینده بود
&با این حرف کالیسی همه از هیجان افتادن
کوک:بزور جلوی خندمو گرفته بودم سوتی که داده بود واقعا خنده دار بود و اون خوب متوجه این شده بود با نگاه بخندی همین جا پارت میکنم بزور خودمو جمع کردم و بزور گفتم
کوک:خوب؟؟الان پایه هستید؟ما بعد از ظهر میخوایم حرکت کنیم به سمت عمارت ساحلی
&همه هم سفر شدن با دو زوج رو قبول کردن و قرار بر این شد که بعد از ظهر حرکت کنن
ویو ویلا
کالیسی:بیا اینجا خفت میکنم
کوک:خوب به من چه تو خودت سوتی دادی
کالیسی:نقشه این بود؟؟؟؟برای یک هفته؟؟؟
کوک: راهمون رو دور کردم که آوریو بتونه راحت تحقیق کنه
کالیسی:این بود راهش؟؟؟؟
&کالیسی تشنه به خون به دنبال جئون بود ولی در کمال نا باوری جئون در حال فرار و خندیدن بود بخاطر کرمی که ریخته بود
کوک:...خسته ...شدمم بسه دیگه...(از خنده قش کرده)
کالیسی:تا پارت ...نکنم ولت نمیکنم(هر دو میخندیدن)
&هر دو متوجه گذر زمان نشده بود چون هر دو توی زندگیشون اولین بار داشتن میخندیدن و اصلا قصد تموم کردنشو نداشتن
کالیسی:میخواستم از کنار مبل برم که میانبر زده باشم و بگیرمش که پام به مبل خورد و به زمین فرود اومدم آخ بلند ناشی از درد سر دادم کوک نگران به طرفم اومد
۵.۵k
۱۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.