گناهکار
دیانا..... خیلی گشنم بود رفتم رو صندلی بشینم..
نیکا... ام خاله بشین.
عصمت.. اها اره..
دیانا... خاله. جای منه میشه پاشی
عصمت. دخترم جای تو پیش ارسلانه. برو مادر.
نیکا 🤭🤭😊😊
متین 😅😅😅😅😅
ارسلان........ بس کنید.
دیانا. میگم نمیخوام اونجا بشینم خاله تروخدا.
عصمت نمیشه خاله جان پاهام درد میکنه.
ارسلان... من خوردم. میرم. بیرون کار دارم... بلند شدم رفتم طبقه بالا.
دیانا... رفتم رو صندلی کنارکه ارسلان رفت نشستم.
متین... ای کلک.
دیانا... میشه.. من بخورم هیچکی هیچ حرفی نزنه.
نیکا. اره چرا نشه.
متین. شما بخورین پرنسس.
دیانا. ممنون.
ارسلان. لباسامو پوشیدم. و... کلید اضافی از روی میز برداشتم رفتم پایین.
عصمت. میری پسرم.
ارسلان. اره برم پولتونو پرداخت کنم یکم کار دارم بیرون.
عصمت باشه.
نیکا متین. بای.
دیانا.. بری .. دیگه نیای.(تو دلش)
ارسلان... رفتم ماشین روشن کردم.. رفتم سراغ کار های که عقب افتاده
نیکا.. بعد خوردن صبحانه.. و کمک به خاله رفتم کنار دیانا نشستم.... دیانا.
دیانا. هوم.
نیکا. بریم. تا ۱۲یه دوری بزنیم.
دیانا. نه.
نیکا. چرا.
دیانا. حال ندارم.
نیکا.. بخاطر. دیشب.
دیانا. نیکا چرا گفتم هیچی به ارسلان نگو.
نیکا من چیزی نگفتم گفتم بیاره تو رو فقط.
دیانا اونم نمیگفتی.
نیکا... ببخشید...
دیانا... هوف متین.
متین. جان.
دیانا. منو میبری... جایی.
متین. کجا.
دیانا. پیش پروانه.
نیکا. هوف.
متین.... نه. نه. ارسلان بفهمه پاره هم..
دیانا. خاک..... تو..... ولش.
عصمت. من. برم بیرون یکم خرید خونه کنم... میام.
نیکا. باش.
ارسلان...... ماشین وارد حیاط کردم... پیاده شدم...... خاله کجا.
عصمت. یکم وسیله واسه خونه الان پول دستمه برم بخرم.
ارسلان. نه..... اون مال خودته... بیا کارت منو ببر.
عصمت... مرسی. پسرم.
ارسلان. خواهش. فعالا
عصمت خداحافظ.
ارسلان. رفتم داخل خونه... که دیانا جلوی در بود.
دیانا. متین ارسلان. از کجا میفهمه الان من برم...... هیییییی...
ارسلان. کجا به سلامتی.
دیانا..... وای خدا ترسیدم....... نکنه فکر میکنی از تو میترسم.... ایش... با عصبانیت رفتم بالا داخل اتاقم.
ارسلان. این چشه باز.
نیکا میخواد بره.
ارسلان جان!!
متین ارسلان بزار بره.
ارسلان. پسر چی میگه مگه ندیدی یه روز با پروانه بود چه بالایی سرش اورد.
متین. بزار بره بهت میگم.
نیکا. راست میگه.
ارسلان باشه.
دیانا لباسامو پوشیدم. اومدم. پایین... قیافه... از ارسلان دزدیدم. رفتم سمت در....... خدا اون روز نیاره... یکی عاشق اقا ارسلان بشه.
ارسلان..... این حرفو باید به خودت بگی...
دیانا.... هههههه.. انوقت چرا. .
ارسلان. چون نیکا گفت عاشقمی.....
نیکا.... 😐😐😐😐😑
متین. اخ. اخ. این بده...
دیانا 😳😳😳😳😳😡.. به نیکا نگاه. کردم.
نیکا. چیزه.... یعنی.
دیانا. در بستم.. از پله ها رفتم پایین
ارسلان... هوف.
متین... بالا به دور.
نیکا. اه. داداش... چرا گفتی نیکا گفته.......
ارسلان. پروع شده بود واسه همین.
دیانا... وای بدون کفش اومدم. برگشتم بالا که.
ارسلان... خدا رحم کنه که نمیدونه دیشب بغل من خوابیده... وگرنه. الان عاشورا بود.
نیکا. اره.
دیانا..... در باز کردم.
متین...، 😧😧😧😧
دیانا... چی! 😶😶😶😶😶
متین. وای
ارسلان.... خب دیشب واقعا خوابیدی.
نیکا... تازه بوسشم کردی.. تا صبح بغل ارسلان خواب بودی. خوش گذشت.
متین 😜😜😜😜😜
ارسلان. ن...گو.....
نیکا. راسته داداش خب.
دیانا. ارسلان..... پارت میکنم.
ارسلان. اه.
دیانا. کفشامو انداختم دنبال ارسلان کردم.
ارسلان.... دیانا بخدا خودت بوسم کردی
دیانا.. غلط کردی
متین 😅😅😅😅
نیکا....... لا الله لا.
دیانا... ارسلان. وایسا.
ارسلان... رفتم پشت مبل وایستادم.... دیانا چته عزیزم.
دیانا... بالش... مبل برداشتم. پرتش. کردم.
ارسلان. اع. از این به بعد بخت میگم عزیزم.
دیانا.... بگو تا پارت کنم.
ارسلان. عزــیـزم..
دیانا. مر________ض
متین نیکا. 🤣🤣🤣🤣🤣وای بسه تر خدا.
ارسلان... دیانا. بسه
دیانا.. تا یکی نزنمت نمیشه.
ارسلان... دیانا عزیزم.
دیانا. وای باز میگه عزیزم.
ارسلان. از این به بعد میشم فرشته مهربونی.
نیکا.. فدای داداشم بشم من.
متین. اخ. اه. چندش.
دیانا.... ارسلان. من باز میام که.
نیکا... ام خاله بشین.
عصمت.. اها اره..
دیانا... خاله. جای منه میشه پاشی
عصمت. دخترم جای تو پیش ارسلانه. برو مادر.
نیکا 🤭🤭😊😊
متین 😅😅😅😅😅
ارسلان........ بس کنید.
دیانا. میگم نمیخوام اونجا بشینم خاله تروخدا.
عصمت نمیشه خاله جان پاهام درد میکنه.
ارسلان... من خوردم. میرم. بیرون کار دارم... بلند شدم رفتم طبقه بالا.
دیانا... رفتم رو صندلی کنارکه ارسلان رفت نشستم.
متین... ای کلک.
دیانا... میشه.. من بخورم هیچکی هیچ حرفی نزنه.
نیکا. اره چرا نشه.
متین. شما بخورین پرنسس.
دیانا. ممنون.
ارسلان. لباسامو پوشیدم. و... کلید اضافی از روی میز برداشتم رفتم پایین.
عصمت. میری پسرم.
ارسلان. اره برم پولتونو پرداخت کنم یکم کار دارم بیرون.
عصمت باشه.
نیکا متین. بای.
دیانا.. بری .. دیگه نیای.(تو دلش)
ارسلان... رفتم ماشین روشن کردم.. رفتم سراغ کار های که عقب افتاده
نیکا.. بعد خوردن صبحانه.. و کمک به خاله رفتم کنار دیانا نشستم.... دیانا.
دیانا. هوم.
نیکا. بریم. تا ۱۲یه دوری بزنیم.
دیانا. نه.
نیکا. چرا.
دیانا. حال ندارم.
نیکا.. بخاطر. دیشب.
دیانا. نیکا چرا گفتم هیچی به ارسلان نگو.
نیکا من چیزی نگفتم گفتم بیاره تو رو فقط.
دیانا اونم نمیگفتی.
نیکا... ببخشید...
دیانا... هوف متین.
متین. جان.
دیانا. منو میبری... جایی.
متین. کجا.
دیانا. پیش پروانه.
نیکا. هوف.
متین.... نه. نه. ارسلان بفهمه پاره هم..
دیانا. خاک..... تو..... ولش.
عصمت. من. برم بیرون یکم خرید خونه کنم... میام.
نیکا. باش.
ارسلان...... ماشین وارد حیاط کردم... پیاده شدم...... خاله کجا.
عصمت. یکم وسیله واسه خونه الان پول دستمه برم بخرم.
ارسلان. نه..... اون مال خودته... بیا کارت منو ببر.
عصمت... مرسی. پسرم.
ارسلان. خواهش. فعالا
عصمت خداحافظ.
ارسلان. رفتم داخل خونه... که دیانا جلوی در بود.
دیانا. متین ارسلان. از کجا میفهمه الان من برم...... هیییییی...
ارسلان. کجا به سلامتی.
دیانا..... وای خدا ترسیدم....... نکنه فکر میکنی از تو میترسم.... ایش... با عصبانیت رفتم بالا داخل اتاقم.
ارسلان. این چشه باز.
نیکا میخواد بره.
ارسلان جان!!
متین ارسلان بزار بره.
ارسلان. پسر چی میگه مگه ندیدی یه روز با پروانه بود چه بالایی سرش اورد.
متین. بزار بره بهت میگم.
نیکا. راست میگه.
ارسلان باشه.
دیانا لباسامو پوشیدم. اومدم. پایین... قیافه... از ارسلان دزدیدم. رفتم سمت در....... خدا اون روز نیاره... یکی عاشق اقا ارسلان بشه.
ارسلان..... این حرفو باید به خودت بگی...
دیانا.... هههههه.. انوقت چرا. .
ارسلان. چون نیکا گفت عاشقمی.....
نیکا.... 😐😐😐😐😑
متین. اخ. اخ. این بده...
دیانا 😳😳😳😳😳😡.. به نیکا نگاه. کردم.
نیکا. چیزه.... یعنی.
دیانا. در بستم.. از پله ها رفتم پایین
ارسلان... هوف.
متین... بالا به دور.
نیکا. اه. داداش... چرا گفتی نیکا گفته.......
ارسلان. پروع شده بود واسه همین.
دیانا... وای بدون کفش اومدم. برگشتم بالا که.
ارسلان... خدا رحم کنه که نمیدونه دیشب بغل من خوابیده... وگرنه. الان عاشورا بود.
نیکا. اره.
دیانا..... در باز کردم.
متین...، 😧😧😧😧
دیانا... چی! 😶😶😶😶😶
متین. وای
ارسلان.... خب دیشب واقعا خوابیدی.
نیکا... تازه بوسشم کردی.. تا صبح بغل ارسلان خواب بودی. خوش گذشت.
متین 😜😜😜😜😜
ارسلان. ن...گو.....
نیکا. راسته داداش خب.
دیانا. ارسلان..... پارت میکنم.
ارسلان. اه.
دیانا. کفشامو انداختم دنبال ارسلان کردم.
ارسلان.... دیانا بخدا خودت بوسم کردی
دیانا.. غلط کردی
متین 😅😅😅😅
نیکا....... لا الله لا.
دیانا... ارسلان. وایسا.
ارسلان... رفتم پشت مبل وایستادم.... دیانا چته عزیزم.
دیانا... بالش... مبل برداشتم. پرتش. کردم.
ارسلان. اع. از این به بعد بخت میگم عزیزم.
دیانا.... بگو تا پارت کنم.
ارسلان. عزــیـزم..
دیانا. مر________ض
متین نیکا. 🤣🤣🤣🤣🤣وای بسه تر خدا.
ارسلان... دیانا. بسه
دیانا.. تا یکی نزنمت نمیشه.
ارسلان... دیانا عزیزم.
دیانا. وای باز میگه عزیزم.
ارسلان. از این به بعد میشم فرشته مهربونی.
نیکا.. فدای داداشم بشم من.
متین. اخ. اه. چندش.
دیانا.... ارسلان. من باز میام که.
۱۵۳.۰k
۱۴ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.