پارت۲
پارت۲
هانما میره تو اتاق
هانما :هی سلام
سانا:سلام*یه لبخند ریز
هانما:اینجا چیکار میکنی
سانا:بشین باید باهات حرف بزنم
هانما میشینه
سانا:رییسه بونتن دیروز دیدمش گفت که یکی از اعضاشون توسطه بالوبالا مورده حمله قرار گرفته
هانما شکه شد*
هانما:کدومشون
سانا:کاکوچو
هانما:ولی ما که با بونتن مشکلی نداریم حتما اول کاکوچو شروع کرده
سانا:دقیقا ولی بونتن با ما مشکل داره پس حتما نقشه خودشونه یه بهانه برای حمله
هانما:خب باید چیکار کنیم
سانا:مراقب باشید اینو به همه بگو *بلند میشه*هر وقتی ممکنه حمله کنن پس مراقب باشی خدافظ
هانما :خدافظ
سانا میره
ویو سانا
از عمارت اومدم بیرون هدفونو گذاشتم و راه افتادم
۱۰دیقه بعد رسیدم کافه
گوشی زنگ خور
مکالمه
ماهیرو:سلاااااام
سانا :سلام من رسیدم کافه
ماهیرو :منم یه چند دقیقه دیگه میام
سانا :باشه
اتمام مکالمه
رفتم داخل
رفتم پیشه یه خانم
سانا:سلام من یه میز دونفره رزرو کرده بودم
خانم:بله دنبالم بیاین
خانومه میره کناره یه میز
خانوم :بفرمایید
سانا:ممنون *میشینه
تمام
هانما میره تو اتاق
هانما :هی سلام
سانا:سلام*یه لبخند ریز
هانما:اینجا چیکار میکنی
سانا:بشین باید باهات حرف بزنم
هانما میشینه
سانا:رییسه بونتن دیروز دیدمش گفت که یکی از اعضاشون توسطه بالوبالا مورده حمله قرار گرفته
هانما شکه شد*
هانما:کدومشون
سانا:کاکوچو
هانما:ولی ما که با بونتن مشکلی نداریم حتما اول کاکوچو شروع کرده
سانا:دقیقا ولی بونتن با ما مشکل داره پس حتما نقشه خودشونه یه بهانه برای حمله
هانما:خب باید چیکار کنیم
سانا:مراقب باشید اینو به همه بگو *بلند میشه*هر وقتی ممکنه حمله کنن پس مراقب باشی خدافظ
هانما :خدافظ
سانا میره
ویو سانا
از عمارت اومدم بیرون هدفونو گذاشتم و راه افتادم
۱۰دیقه بعد رسیدم کافه
گوشی زنگ خور
مکالمه
ماهیرو:سلاااااام
سانا :سلام من رسیدم کافه
ماهیرو :منم یه چند دقیقه دیگه میام
سانا :باشه
اتمام مکالمه
رفتم داخل
رفتم پیشه یه خانم
سانا:سلام من یه میز دونفره رزرو کرده بودم
خانم:بله دنبالم بیاین
خانومه میره کناره یه میز
خانوم :بفرمایید
سانا:ممنون *میشینه
تمام
۸۵۱
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.