part⁹
part⁹
قرار در شرکت 🖇️
که یهو یونا وارد میشود😂(حال میکنید همش یونا میپره وسط)
یونا:شما دوتا اینجا چیکار میکنید
لونا:تو رستوران چیکار میکنن......
یونا:(پوکر).....منظورم اینه که شما دوتا تنهایید
کوک:منظورت چیه؟
یونا:آخه شما دوتا چقدر خنگید
لوناو کوک:خنگ خودت
یونا:منظورم اینه که شما دوتا با هم قرار میزارید
لوناو کوک:نه
لونا :یونا خانوم منو سونا و آقایون جئون که برادرای جنابعالی هم هستن اومدیم رستوران تا در مورد شرکت حرف بزنیم خوبه خودتم میدونی این قرار داد مهمه بعدشم تو از کجا فهمیدی ما اینجاییم
یونا :آها پس سونا و تهیونگم هستن..... من که باور نمیکنم..... من اومده بودم یه چیزی بخورم که شما دوتا رو دیدم....
کوک:باور نمیکنی پس اینا چیه (به برگه های روی میز اشاره کرد)
یونا:باشه بابا ولی مطمئنم که سونا و تهیونگ قرار میزارم
لونا وکوک پوکر نگاهش میکنن
یونا :باور نمی کنین.... پس اینو ببینین (گوشیش رو به سمتشون میگیره)
لونا :وات
کوک:اینا قرار میزارن از کی
(راوی:خوب اگر یادتون باشه در پارت پنج سونا قبل از اینکه بیفته تهیونگ سونا رو میگیره که یوناوارد اتاق تهیونگ میشه و سریع ازشون عکس میگیره وفرار میکنه و اینکه تهیونگ وسونا متوجه نمیشن که ازشون عکس گرفته چون خیلی سریع عمل میکنه😁)
سونا وتهیونگ اومدن
سونا:عه... یونا تو ام اومدی سلام
یونا :سلام
کوک:شما دوتا چرا باهم اومدین
تهیونگ :خوبرفته بودیم دستامون رو بشوریم اصلأ منظورت چیه
لونا:شما دوتا قرار میزارید
سونا:نه چی میگی
یونا عکس رو نشون داد
ته :خوب اره مشکلش چیه
لونا وکوک:پس یونا راست میگفت
تهیونگ :ها....یونا از کجا میدونست
کوک:خو اسکل مگه عکس رو ندیدی
ته :خوب ما اونموقع قرار نمیزاشتیم
کوک:پس چرا وقتی عکس رو دیدی گفتی که قرار میزارین
ته :خو..... اونموقع قرار نمیزاشتیم بعدشم چون میخواستم بگم دیگه
لونا :عاها.....ما هم باور کردیم
سونا:بابا ما از امشب تصمیم گرفتیم قرار بزاریم هنوز نیم ساعتم نشده
یونا :پس اونموقع تو اتاق تهیونگ چی عکسش رو دوباره نشون داد
سونا :بابا تو ام مارو کشتی با همین عکس.... من داشتم می افتادم که تهیونگ منوگرفت که همون موقع یونا اومد.... عکسم که گرفته
یونا:عه
لونا :خدایی هنوز نیم ساعتم نشده
سونا:نه
کوک:پس ول کنین دیگه این دوتا قرار میزارن
لونا :بیاین بشینیم
یونا :کی غذا میارن گشنمهههههههه
ته:چیزه عجیبی نیست تو همیشه گشنته معده اسب رو داری
یونا:یااااااااا
سونا:بس کنین
راوی خوب اینا شام رو خوردن رفتن سمت ماشیناشون لونا نزاشت سونا با تهیونگ وکوک بره
تو ماشین
لونا:خرمن رل زده از سینگلی در اومده (خندید)
سونا:خر خودت حالا که سینگلی زر نزن حسود البته که جای تعجبم نیست چون تو زشتی
لونا:تهیونگ چقدر خنگه که با تو رل زده بعدشم من به این خوشگلی
سونا:به عشق من نگو خنگ اره شبیه اینه (گوشیش رو آورد بالا عکس میمون بود )
راوی :دعوای اینا ادامه دارد
کوک ویو
اسکی ممنوع ❌
قرار در شرکت 🖇️
که یهو یونا وارد میشود😂(حال میکنید همش یونا میپره وسط)
یونا:شما دوتا اینجا چیکار میکنید
لونا:تو رستوران چیکار میکنن......
یونا:(پوکر).....منظورم اینه که شما دوتا تنهایید
کوک:منظورت چیه؟
یونا:آخه شما دوتا چقدر خنگید
لوناو کوک:خنگ خودت
یونا:منظورم اینه که شما دوتا با هم قرار میزارید
لوناو کوک:نه
لونا :یونا خانوم منو سونا و آقایون جئون که برادرای جنابعالی هم هستن اومدیم رستوران تا در مورد شرکت حرف بزنیم خوبه خودتم میدونی این قرار داد مهمه بعدشم تو از کجا فهمیدی ما اینجاییم
یونا :آها پس سونا و تهیونگم هستن..... من که باور نمیکنم..... من اومده بودم یه چیزی بخورم که شما دوتا رو دیدم....
کوک:باور نمیکنی پس اینا چیه (به برگه های روی میز اشاره کرد)
یونا:باشه بابا ولی مطمئنم که سونا و تهیونگ قرار میزارم
لونا وکوک پوکر نگاهش میکنن
یونا :باور نمی کنین.... پس اینو ببینین (گوشیش رو به سمتشون میگیره)
لونا :وات
کوک:اینا قرار میزارن از کی
(راوی:خوب اگر یادتون باشه در پارت پنج سونا قبل از اینکه بیفته تهیونگ سونا رو میگیره که یوناوارد اتاق تهیونگ میشه و سریع ازشون عکس میگیره وفرار میکنه و اینکه تهیونگ وسونا متوجه نمیشن که ازشون عکس گرفته چون خیلی سریع عمل میکنه😁)
سونا وتهیونگ اومدن
سونا:عه... یونا تو ام اومدی سلام
یونا :سلام
کوک:شما دوتا چرا باهم اومدین
تهیونگ :خوبرفته بودیم دستامون رو بشوریم اصلأ منظورت چیه
لونا:شما دوتا قرار میزارید
سونا:نه چی میگی
یونا عکس رو نشون داد
ته :خوب اره مشکلش چیه
لونا وکوک:پس یونا راست میگفت
تهیونگ :ها....یونا از کجا میدونست
کوک:خو اسکل مگه عکس رو ندیدی
ته :خوب ما اونموقع قرار نمیزاشتیم
کوک:پس چرا وقتی عکس رو دیدی گفتی که قرار میزارین
ته :خو..... اونموقع قرار نمیزاشتیم بعدشم چون میخواستم بگم دیگه
لونا :عاها.....ما هم باور کردیم
سونا:بابا ما از امشب تصمیم گرفتیم قرار بزاریم هنوز نیم ساعتم نشده
یونا :پس اونموقع تو اتاق تهیونگ چی عکسش رو دوباره نشون داد
سونا :بابا تو ام مارو کشتی با همین عکس.... من داشتم می افتادم که تهیونگ منوگرفت که همون موقع یونا اومد.... عکسم که گرفته
یونا:عه
لونا :خدایی هنوز نیم ساعتم نشده
سونا:نه
کوک:پس ول کنین دیگه این دوتا قرار میزارن
لونا :بیاین بشینیم
یونا :کی غذا میارن گشنمهههههههه
ته:چیزه عجیبی نیست تو همیشه گشنته معده اسب رو داری
یونا:یااااااااا
سونا:بس کنین
راوی خوب اینا شام رو خوردن رفتن سمت ماشیناشون لونا نزاشت سونا با تهیونگ وکوک بره
تو ماشین
لونا:خرمن رل زده از سینگلی در اومده (خندید)
سونا:خر خودت حالا که سینگلی زر نزن حسود البته که جای تعجبم نیست چون تو زشتی
لونا:تهیونگ چقدر خنگه که با تو رل زده بعدشم من به این خوشگلی
سونا:به عشق من نگو خنگ اره شبیه اینه (گوشیش رو آورد بالا عکس میمون بود )
راوی :دعوای اینا ادامه دارد
کوک ویو
اسکی ممنوع ❌
۵.۲k
۲۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.