گربه وحشی
گربه وحشی
پارت ۸
ویو ات
داشتم تو گوشیم میچرخیدم که شد ساعت ۶... پاشدم یه حموم ⁵ مینی گرفتم اومدم بیرون موهامو حالت دادم یه آرایش سبک کردم یه لباس خوشگل پوشیدم دیدم ساعت ⁷:¹⁵ عه.
.
ویو جیمین
ناهار خوردم رفتم خونمون یکم تلویزیون دیدم یه کم خوابیدم. وقتی بیدار شدم دیدم ساعت ⁷ عههههههههههه. یا ابلفضلللللل. سریع پاشدم یه حموم ۱۰ مینی گرفتم اومدم بیرون موهامو خشک کردم یه لباس خیلی هات پوشیدم دیدم ساعت ⁷:²⁰ عه . رفتم سوار ماشین شدم و رفتم که ات رو سوار کنم .
.
ویو ات
رفتم یکم با اسنو بازی کردم دیدم صدای بوق اومد از اسنو خداحافظی کردم و رفتم پایین دیدم جیمین اومده. رفتم سوار شدم و گفتم سلام
.
ویو جیمین
رسیدم دم در خونه اشون چند تا بوق زدم تا بالاخره اومد پایین وای چقد خوشگل شده بودددد.اومد تو ماشین نشست و گفت سلام (لبخند)
منم گفتم سلام خوش اومدی(لبخند)
گفت خیلی ممنون(لبخند)
.
ویو ادمین
خب دیگه اینا سوار ماشین شدن پاشدن رفتن بار.
.
ویو ات
رسیدیم....
.
.
.
.
.
خب این پارتم تموم شد
شرطا :۸ کامنت
ببخشید دیر شد
پارت ۸
ویو ات
داشتم تو گوشیم میچرخیدم که شد ساعت ۶... پاشدم یه حموم ⁵ مینی گرفتم اومدم بیرون موهامو حالت دادم یه آرایش سبک کردم یه لباس خوشگل پوشیدم دیدم ساعت ⁷:¹⁵ عه.
.
ویو جیمین
ناهار خوردم رفتم خونمون یکم تلویزیون دیدم یه کم خوابیدم. وقتی بیدار شدم دیدم ساعت ⁷ عههههههههههه. یا ابلفضلللللل. سریع پاشدم یه حموم ۱۰ مینی گرفتم اومدم بیرون موهامو خشک کردم یه لباس خیلی هات پوشیدم دیدم ساعت ⁷:²⁰ عه . رفتم سوار ماشین شدم و رفتم که ات رو سوار کنم .
.
ویو ات
رفتم یکم با اسنو بازی کردم دیدم صدای بوق اومد از اسنو خداحافظی کردم و رفتم پایین دیدم جیمین اومده. رفتم سوار شدم و گفتم سلام
.
ویو جیمین
رسیدم دم در خونه اشون چند تا بوق زدم تا بالاخره اومد پایین وای چقد خوشگل شده بودددد.اومد تو ماشین نشست و گفت سلام (لبخند)
منم گفتم سلام خوش اومدی(لبخند)
گفت خیلی ممنون(لبخند)
.
ویو ادمین
خب دیگه اینا سوار ماشین شدن پاشدن رفتن بار.
.
ویو ات
رسیدیم....
.
.
.
.
.
خب این پارتم تموم شد
شرطا :۸ کامنت
ببخشید دیر شد
۴۶.۲k
۲۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.