سناریو استری کیدز درخواستی
وقتی بچتون گفت بابا چرا دیشب از اتاقتون صدای جیغ میومد ؟
بنگچان : هول کرد و گفت : ام...خب...چیزه ام ... اها مامانت دیشب خورد زمین ببین لنگ میزنه
چانگبین : دخالت نکن مامانت شیطونی کرد منم ادبش کردم
هیونجین : داشتم با مامانت شوخی میکردم ترسید جیغ کشید
فلیکس : مامانی از بابایی ترسید جیغ کشید
هان : چند بار بهت بگم فالگوش ایستادن کار خوبی نیست
سونگمین : هیچی بابا جون مامانت داشت اذیت میکرد منم اذیتش کردم
لینو : اشتباه کردم شب نفرستادمت خونه ی عمو هان
ای ان ( جونگین ) : هیچی هیچی چیز مهمی نیست
بنگچان : هول کرد و گفت : ام...خب...چیزه ام ... اها مامانت دیشب خورد زمین ببین لنگ میزنه
چانگبین : دخالت نکن مامانت شیطونی کرد منم ادبش کردم
هیونجین : داشتم با مامانت شوخی میکردم ترسید جیغ کشید
فلیکس : مامانی از بابایی ترسید جیغ کشید
هان : چند بار بهت بگم فالگوش ایستادن کار خوبی نیست
سونگمین : هیچی بابا جون مامانت داشت اذیت میکرد منم اذیتش کردم
لینو : اشتباه کردم شب نفرستادمت خونه ی عمو هان
ای ان ( جونگین ) : هیچی هیچی چیز مهمی نیست
۲۳۳
۰۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.