برادر غیرتی من
پارت ۱۲
یون : ول کن خواهرمو
یونا : ساکت فقط موهاتو ببند
مو هامو بستم
یونا : حمله کن برادر
یون : اما اگه بابا پیداش بشه
یونا : پس این همه کلاس رفتن چی شد احمق
یون : آماده ای
یون : یک دو سه
و شروع به زدن اون یارو کردیم
هوجو : چه خبره
یونا : هیچی
یون : یارو نفس نمیکشه
یونا : استاد ما تا دوهفته ی دیگه نمیایم سر کلاس
هوجو : چرا
یون : چون الان بابامون پیداش میشه و میفهمه کار ماعه و دوهفته مجبوریم تو شرکتش کار کنیم
هوجو : از کجا میفهمه
یونا : منو یون کمر بند مشکی تو دفاع شخصی و کاراته داریم
هوجو :خب
یونا : وقتی به یکی حمله میکنیم در حد مرگ میزنیمش من دندوناشو خورد میکنم یون دست و پاشون رو میشکنه
یون : آره
یون : اوه اوه بابا اومد جمع و جور کن خودتو
ته : شما دوتا باز چیکار کردین چرا لباساتون پر خونه (با داد )
یون : آدم کشتیم
یونا : آره ما ادم کشتیم اون میخواست منو بزنه ماهم تلافی کردیم
ته : اولین بارع دلیل موجه میارید اشکالی ندارع برید تا مادرتون نیومده
یونا : اوکی میریم
هوجو: من کار یونا دارم یونا میشه بیای
یونا : باشه
ویوی یونا
با استاد رفتم تویه کلاس که بهم گفت
هوجو : چطور درس برادرت انقد خوبه تو همه ی امتحان هاتو خراب میکنی
یونا : نمیدونم
یون : من میدونم
هوجو: چطور اومدی
یون : از پنجره
یونا : دلیلش چیه
یون : درس نمیخونی
یونا : کی گفته
یون : من
یونا : پسره ی احمق
که با مشت بهش حمله کردم ولی جاخالی داد
یون : هنوز ازم بهتر نشدی کی بود تو ۷ سال پیشه بهم گفت ازت بهتر میشم
یونا : من گفتم ولی یه خواب محاله
هوجو: بحث نکنید به من بگو چرا انقدر درسات ضعیفه
یونا : چون درسام هیچ مطالب جالبی ندارن
هوجو: یون این با خودت هر شب باید مجبورش کنی ۳ ساعت درس بخونه
یونا : هااااااااااااااااااااااننننننننننننننن
یون : اوکی
یونا : چرا اون وقت
یون : خفه بپر پایین
یونا : آسیب میبینم
یون : من میپرم
یونا : صبر کن باشه ولی تا حالا پریدی
یون : هر روز میپرم من اول میپرم که بگیرمت اوکی
یونا : اوکی
که یون پرید بعدش من پریدم
یونا : داداش چه سیسپکایی داری
یون : خفه خودتم داری
یونا : آره یادم رفته بود
یون : بریم
یونا : باشه
رفتیم خونه و یون رفت تو اتاقش
ساعت ۷ قرار بود با یون تا ساعت ۱۰ درس بخونم
پرش زمانی به ساعت ۷
بلند شدم و رفتم تو اتاق یون که دیدم یه جا افتاده و دهنش پر خونه
یونا : ماماننننننننننننن باباااااااااا
ته : چی شده
یونا : یون یون
ا/ت :یون چی شده
یونا : نفس نمیکشه
ته : ......
یون : ول کن خواهرمو
یونا : ساکت فقط موهاتو ببند
مو هامو بستم
یونا : حمله کن برادر
یون : اما اگه بابا پیداش بشه
یونا : پس این همه کلاس رفتن چی شد احمق
یون : آماده ای
یون : یک دو سه
و شروع به زدن اون یارو کردیم
هوجو : چه خبره
یونا : هیچی
یون : یارو نفس نمیکشه
یونا : استاد ما تا دوهفته ی دیگه نمیایم سر کلاس
هوجو : چرا
یون : چون الان بابامون پیداش میشه و میفهمه کار ماعه و دوهفته مجبوریم تو شرکتش کار کنیم
هوجو : از کجا میفهمه
یونا : منو یون کمر بند مشکی تو دفاع شخصی و کاراته داریم
هوجو :خب
یونا : وقتی به یکی حمله میکنیم در حد مرگ میزنیمش من دندوناشو خورد میکنم یون دست و پاشون رو میشکنه
یون : آره
یون : اوه اوه بابا اومد جمع و جور کن خودتو
ته : شما دوتا باز چیکار کردین چرا لباساتون پر خونه (با داد )
یون : آدم کشتیم
یونا : آره ما ادم کشتیم اون میخواست منو بزنه ماهم تلافی کردیم
ته : اولین بارع دلیل موجه میارید اشکالی ندارع برید تا مادرتون نیومده
یونا : اوکی میریم
هوجو: من کار یونا دارم یونا میشه بیای
یونا : باشه
ویوی یونا
با استاد رفتم تویه کلاس که بهم گفت
هوجو : چطور درس برادرت انقد خوبه تو همه ی امتحان هاتو خراب میکنی
یونا : نمیدونم
یون : من میدونم
هوجو: چطور اومدی
یون : از پنجره
یونا : دلیلش چیه
یون : درس نمیخونی
یونا : کی گفته
یون : من
یونا : پسره ی احمق
که با مشت بهش حمله کردم ولی جاخالی داد
یون : هنوز ازم بهتر نشدی کی بود تو ۷ سال پیشه بهم گفت ازت بهتر میشم
یونا : من گفتم ولی یه خواب محاله
هوجو: بحث نکنید به من بگو چرا انقدر درسات ضعیفه
یونا : چون درسام هیچ مطالب جالبی ندارن
هوجو: یون این با خودت هر شب باید مجبورش کنی ۳ ساعت درس بخونه
یونا : هااااااااااااااااااااااننننننننننننننن
یون : اوکی
یونا : چرا اون وقت
یون : خفه بپر پایین
یونا : آسیب میبینم
یون : من میپرم
یونا : صبر کن باشه ولی تا حالا پریدی
یون : هر روز میپرم من اول میپرم که بگیرمت اوکی
یونا : اوکی
که یون پرید بعدش من پریدم
یونا : داداش چه سیسپکایی داری
یون : خفه خودتم داری
یونا : آره یادم رفته بود
یون : بریم
یونا : باشه
رفتیم خونه و یون رفت تو اتاقش
ساعت ۷ قرار بود با یون تا ساعت ۱۰ درس بخونم
پرش زمانی به ساعت ۷
بلند شدم و رفتم تو اتاق یون که دیدم یه جا افتاده و دهنش پر خونه
یونا : ماماننننننننننننن باباااااااااا
ته : چی شده
یونا : یون یون
ا/ت :یون چی شده
یونا : نفس نمیکشه
ته : ......
۴.۲k
۰۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.