عشق روانی پارت دوم
ویو ات
منتظر معلم بودم یهو دیدم اون هفت تا پسراومدن داخل کلاس در گوش میا گفتم
×هی دختر اینا هم کلاسیمونن
÷اره ات ضایه (درسته؟) بازی در نیار میدونم از اینا خوشت نمیاد
×اوک
باز دیدم یه پسر دیگه اومد خیلی کیوت بود دیدم نشست پشت سرم
ویو کوک
امروز که رفتم مدرسه طبق همیشه رفتم پیش اعضا که دخترا دورم جمع شدن اهه ازشون متنفرم
داشتم با اعضا حرف میزدم که دیدم یه دختر خیلی خیلی خوشگل از کنارم رد شد وای فکر کنم سال اولی باشه اون بایو مال من شه
دیدم رفت تو کلاس....(اسم کلاس)
رفتم پیش مدیر و چون مدیر ازم حساب میبرد هرچی میگفتم گوش میداد بهش گفتم که باید من و اعضا تو کلاس ....باشیم و اونم بدون هیچ حرفی قبول کرد
رفتیم تو کلاس که اون دختره داشت از تعجب شاخ در میاورد و در گوش سه دختره دیگه یه چیزی گفت
(گایز میدونم که کوک مثلا یه سال ازشون بزرگ تره ولی تو یه کلاسن )
داشتم برا دختره نقشه میکشیدم که چجوری زنگ تفریح گیر بیارم که دیدم تنها رفت بیرون منم از فرصت استفاده کردم و به اعضا گفتم
من یه لحضه میرم دست شویی الان میام
اعضا :باشه
ویو ات
از نگاه های اون پسره داشت حالم بهم میخورد (ادمین:از خداتم باشه ما کوک رو از فاصله ی ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ متری ببینیم غش میکنیم که)
به میا گفتم که میرم دست شویی و زود برمیگردم
داشتم از دست شویی میومدم بیرون که یکدفعه همون پسره ی تو کلاس منو چسبوند به دیوار و در گوشم گفت:
_سعی نکن فرار کنب بیب
×ولم کن تو اصلا چی داری که فکر میکنی من دارم ازت فرار میکنم
_همه دخترا ارزوشونه کن من باهاشون باشم
×من مثل اون هرزه ها نیستم ولم کن برم
_نه بیب باید تنبیه شی
×انقدر به من نگو بیب
_میگم مثلا میخوای چیکار کنی؟😏
×اینکار
دیدم ولم نمیکنه با پام زدم جای حساسش که یکدفعه.......
بنظرتون چی شد ؟
کرم دارم جای حساس تمام میکنم😅
یادم رفت سنشون رو بزارم
ات:۱۹
کوک:۲۰
میا:۲۰
جکسون:۱۹
خب رسیدیم به شرطا
کامنت :۴
لایک :۳
بااای ❤️🩷
امیدوارم خوشتون اومده باشه❤️🩷
منتظر معلم بودم یهو دیدم اون هفت تا پسراومدن داخل کلاس در گوش میا گفتم
×هی دختر اینا هم کلاسیمونن
÷اره ات ضایه (درسته؟) بازی در نیار میدونم از اینا خوشت نمیاد
×اوک
باز دیدم یه پسر دیگه اومد خیلی کیوت بود دیدم نشست پشت سرم
ویو کوک
امروز که رفتم مدرسه طبق همیشه رفتم پیش اعضا که دخترا دورم جمع شدن اهه ازشون متنفرم
داشتم با اعضا حرف میزدم که دیدم یه دختر خیلی خیلی خوشگل از کنارم رد شد وای فکر کنم سال اولی باشه اون بایو مال من شه
دیدم رفت تو کلاس....(اسم کلاس)
رفتم پیش مدیر و چون مدیر ازم حساب میبرد هرچی میگفتم گوش میداد بهش گفتم که باید من و اعضا تو کلاس ....باشیم و اونم بدون هیچ حرفی قبول کرد
رفتیم تو کلاس که اون دختره داشت از تعجب شاخ در میاورد و در گوش سه دختره دیگه یه چیزی گفت
(گایز میدونم که کوک مثلا یه سال ازشون بزرگ تره ولی تو یه کلاسن )
داشتم برا دختره نقشه میکشیدم که چجوری زنگ تفریح گیر بیارم که دیدم تنها رفت بیرون منم از فرصت استفاده کردم و به اعضا گفتم
من یه لحضه میرم دست شویی الان میام
اعضا :باشه
ویو ات
از نگاه های اون پسره داشت حالم بهم میخورد (ادمین:از خداتم باشه ما کوک رو از فاصله ی ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ متری ببینیم غش میکنیم که)
به میا گفتم که میرم دست شویی و زود برمیگردم
داشتم از دست شویی میومدم بیرون که یکدفعه همون پسره ی تو کلاس منو چسبوند به دیوار و در گوشم گفت:
_سعی نکن فرار کنب بیب
×ولم کن تو اصلا چی داری که فکر میکنی من دارم ازت فرار میکنم
_همه دخترا ارزوشونه کن من باهاشون باشم
×من مثل اون هرزه ها نیستم ولم کن برم
_نه بیب باید تنبیه شی
×انقدر به من نگو بیب
_میگم مثلا میخوای چیکار کنی؟😏
×اینکار
دیدم ولم نمیکنه با پام زدم جای حساسش که یکدفعه.......
بنظرتون چی شد ؟
کرم دارم جای حساس تمام میکنم😅
یادم رفت سنشون رو بزارم
ات:۱۹
کوک:۲۰
میا:۲۰
جکسون:۱۹
خب رسیدیم به شرطا
کامنت :۴
لایک :۳
بااای ❤️🩷
امیدوارم خوشتون اومده باشه❤️🩷
۱.۱k
۱۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.