پارت 3

چیز که دیدم واقعا پشم ریزون بود برام خاندان‌ های بزرگ کره کنار هم دور یا میز نشسته بودن و منتظر من بودن پشمام ریخته بود و داشتم نگاهشون میکردم که یهو کی گفت
_ هعی چی رو نگا میکنی بیا بشین
بنگچان دستمو گرفت و منو کنار صندلی که کنار خودش بود نشوند (باح باح)
ا/ت: بنگچان این کی بود همینی که بهم گفت بشینم *آروم
_من پارک جمینه پسر عمه ی کوک هستم
ا/ت: خیلی خوشبختم *لبخند مصنوعی
نامی: کوک تو مطمئن هستی که این خودشه؟
کوک: اره تازه حتی شیبه هم هستن
جیمین : از مخصوصا از نظر نیم رخ
شوگا: اره حتی صداشونم شبیه همه🤝
جیهوپ: سیبی که از وسط نصف کرده باشن🤌
بنگچان: ساکت شید اصلا درست نیستتتتت*داد
&ا/ت : کاملا هنگ کرده&
کوک: باید قبول کنی دیگه اون خودشه همونه
بنگچان: نه این اون نیست چرا نمیفهمی
کوک: تو الان نباید خوشحال باشی 😀
ا/ت: میشه یکی به من بگه داستان چیهههههه
کوک و بنگچان همزمان : تو خفه
ا/ت: من خفه شم؟ از جاش بلند میشه و میره سمت اتاقش در رو قفل میکنه و همش باخودش فکر میکنه اونا راجبی حرف میزندن منظورشون کی بوده من شبیه کیم؟ چرا بنگچان عصبی بود؟ چرا کوک خوشحال؟ توی فکر خودش بود که در باز شد
بنگچان: مزاحم شم؟
ا/ت: من در رو قفل کرده بودم چطوری اومدی
بنگچان: من یه کلید اضافی برای خودم از در تو دارم
ا/ت: دارک شددددد *بشدت آروم (بنگچان نشنید)
ا/ت اونا از جی حرف میزندن من شبیه کیم ؟
بنگچان: خب تو .......

بقیه پارت بعد😃
شرایط پارت بعد کامنت ۲۵ & لایک ۲۰
غلط املایی گردن نمیگرم 🎀💅