کابوس پارت²
کابوسپارت²
...
چشمامو باز کردم
دیدیم تو یه اتاق کیوت صافم بلند شدم دنبال اون پسره جونگ کوک گشتم
که ببینم دیشب چه اتفاقی افتاد
در اتاق باز کردم با یه راه رو پر از در سفید ساده مواجه شدم.
میخواستم در یکی از اتاق هارو باز کنم که..
کوک:بازش نکن!
+ترسیدم من اینجا چیکار میکنم دیشب چه اتفاقی افتاد؟
کوک:وارد مرحله ¹ شدیم
+چی..؟مرحله¹؟
کوک:هوم باید بازی کنی تا زنده بمونی
+ولی اینجا خیلی کیوت و نازه
کوک:کیوت و ناز؟
بردتم تو اون اتاق که توش بیدار شدم یکی از کاغذ های رو دیوار کند از دیوار کلی خون و لجن ریخت
کوک:حالا کیوت و نازه؟
+تو چی یا کی هستی؟
کوک:بعدا میفهمی
+یاا بگو دیگه
صدای بلندی اومد*
+صدای چی بود؟
از اتاق اومدیم بیرون با چیزی که دیدم خشکم زد
کلی موجود خونی ترسناک داشتن میومدن طرف ما
صدا*
بگردید و در فرار پیدا کنید.مواضب باشید خورده نشین.
...
کوک:خشکت زده باید فرار کنیم
کوک دستمو گرفت در هر اتاقی باز میکردیم خالی بود که افتادم زمین موجوده میخواست نزدیکم بشه که کوک بغلم کرد و سریع دوید این آخرین در بود تنها امیدمون درو باز کرد
کوک:خودشه
درو بست و قفل کرد
+من میترسم جونگ کوک چ..چرا..
کوک:اون روز نباید میومدی جنگل
+چرا؟
کوک:جوابت بعدا پیدا میکنی
نگاهی به اتاقه کردم خیلی سرد بود یه تخت کهنه داشت خیلی سردم بود
جونگ کوک اومد کتش انداخت روم
صدا*
آفرین شما مرحله ¹ رد کردین مرحله ² فردا شروع میشه.
کوک:بگیر بخواب تا فردا، فردا این جهنم دوباره شروع میشه!
+تو نمیخوابی؟
کوک:خوابم نمیاد
دراز کشیدم چشمام گرم شد خوابم برد
...
پارت²
حمایت؟
چطور بود؟
...
چشمامو باز کردم
دیدیم تو یه اتاق کیوت صافم بلند شدم دنبال اون پسره جونگ کوک گشتم
که ببینم دیشب چه اتفاقی افتاد
در اتاق باز کردم با یه راه رو پر از در سفید ساده مواجه شدم.
میخواستم در یکی از اتاق هارو باز کنم که..
کوک:بازش نکن!
+ترسیدم من اینجا چیکار میکنم دیشب چه اتفاقی افتاد؟
کوک:وارد مرحله ¹ شدیم
+چی..؟مرحله¹؟
کوک:هوم باید بازی کنی تا زنده بمونی
+ولی اینجا خیلی کیوت و نازه
کوک:کیوت و ناز؟
بردتم تو اون اتاق که توش بیدار شدم یکی از کاغذ های رو دیوار کند از دیوار کلی خون و لجن ریخت
کوک:حالا کیوت و نازه؟
+تو چی یا کی هستی؟
کوک:بعدا میفهمی
+یاا بگو دیگه
صدای بلندی اومد*
+صدای چی بود؟
از اتاق اومدیم بیرون با چیزی که دیدم خشکم زد
کلی موجود خونی ترسناک داشتن میومدن طرف ما
صدا*
بگردید و در فرار پیدا کنید.مواضب باشید خورده نشین.
...
کوک:خشکت زده باید فرار کنیم
کوک دستمو گرفت در هر اتاقی باز میکردیم خالی بود که افتادم زمین موجوده میخواست نزدیکم بشه که کوک بغلم کرد و سریع دوید این آخرین در بود تنها امیدمون درو باز کرد
کوک:خودشه
درو بست و قفل کرد
+من میترسم جونگ کوک چ..چرا..
کوک:اون روز نباید میومدی جنگل
+چرا؟
کوک:جوابت بعدا پیدا میکنی
نگاهی به اتاقه کردم خیلی سرد بود یه تخت کهنه داشت خیلی سردم بود
جونگ کوک اومد کتش انداخت روم
صدا*
آفرین شما مرحله ¹ رد کردین مرحله ² فردا شروع میشه.
کوک:بگیر بخواب تا فردا، فردا این جهنم دوباره شروع میشه!
+تو نمیخوابی؟
کوک:خوابم نمیاد
دراز کشیدم چشمام گرم شد خوابم برد
...
پارت²
حمایت؟
چطور بود؟
۷.۱k
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.