رمان عشق یا خانواده پارت ۳
"ویو کوک "
راستش از اون دختره ا/ت خوشم اومده بود هوم بدن خوبی داشت هم زیبا بود
"ویو ا/ت"
به میری گفتم که بریم باهم ناهار بخوریم اون هم رفت کوک رو صدا زد و باهم رفتیم ناهار بخوریم
"ویو بعد از مدرسه "
ا/ت : من دیگه میرم
میری :باشه بای بای
ا/ت : گو بای (👋)
کوک : میخوای برسونمت
ا/ت: واقعا!!باشع
میری :ا/ت با کوک راجب به موضوع من حرف بزنی ها (یولش به ا/ت گفت )
ا/ت: اوکی (👌)
کوک : ا/ت ،زود باش
ا/ت: الان میام . بای بای میری
میری : بای بای (چشمک زد به ا/ت )
"ویو داخل ماشین "
کوک : آدرس خونتون رو بگو برسونمت
ا/ت: باشه ببین .....(مثلا آدرس رو گفت )
کوک : باشه
ا/ت : ممنون کوکی
کوک: چی ؟
ا/ت : خوشت نمیاد وقتی بهت کوک میگم
کوک : نه اصلا
ا/ت : از این به بعد تو ر کوک صدا میکنم
کوک: باشه
ا/ت : اهان ، رسیدیم ممنون کوک
کوک: قابلی نداشت ، بعدا میبینمت بای
ا/ت: بای
"ویو کوک"
ا/ت خیلی خوب بهم کوک میگفت وقتی این حرف رو میزد قلبم تند تند میزد
ادامه دارد
راستش از اون دختره ا/ت خوشم اومده بود هوم بدن خوبی داشت هم زیبا بود
"ویو ا/ت"
به میری گفتم که بریم باهم ناهار بخوریم اون هم رفت کوک رو صدا زد و باهم رفتیم ناهار بخوریم
"ویو بعد از مدرسه "
ا/ت : من دیگه میرم
میری :باشه بای بای
ا/ت : گو بای (👋)
کوک : میخوای برسونمت
ا/ت: واقعا!!باشع
میری :ا/ت با کوک راجب به موضوع من حرف بزنی ها (یولش به ا/ت گفت )
ا/ت: اوکی (👌)
کوک : ا/ت ،زود باش
ا/ت: الان میام . بای بای میری
میری : بای بای (چشمک زد به ا/ت )
"ویو داخل ماشین "
کوک : آدرس خونتون رو بگو برسونمت
ا/ت: باشه ببین .....(مثلا آدرس رو گفت )
کوک : باشه
ا/ت : ممنون کوکی
کوک: چی ؟
ا/ت : خوشت نمیاد وقتی بهت کوک میگم
کوک : نه اصلا
ا/ت : از این به بعد تو ر کوک صدا میکنم
کوک: باشه
ا/ت : اهان ، رسیدیم ممنون کوک
کوک: قابلی نداشت ، بعدا میبینمت بای
ا/ت: بای
"ویو کوک"
ا/ت خیلی خوب بهم کوک میگفت وقتی این حرف رو میزد قلبم تند تند میزد
ادامه دارد
۷۳.۰k
۱۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.