فیک:p1پادشاه سلطنت ابدی.
پادشاه سلطنت ابدی.
جونگ کوک.
آقای کیم:(جلو جونگ کوک رو زمین زانو زدم به التماس افتاد)منو ببخشید قربان ،متاسفم،هرکاری بخواهید میکنم فقط بزارید که من اینبارهم،بابچه ها یدست بازی کنم،خواهش میکنم.
کوک:(پوزخند)حح،واقعا فکرکردی میزارم یبار دیگه ابروموببری توازطرف من رفتی پای میز قمارنشستی بعدسه بار باخت هم دوباره تقاضای بازی داری،الان فقط بهم بگو چطور این ضرری رو که بخاطر جنابعالی باید بدم روبرام جبران میکنی هااا(دود سیگارشو توصورت آقای کیم خالی کردوبعد بلند شدوسیگارشو انداخت جلوش وباکفشش خاموش کردوگفت)میدونی من آدم بی رحمی نیستم ولی از بچگی یاد گرفتم حق گرفتنیه نه دادنی.
آقا کیم:بله رییس حق با شماست ولی باور کنید من تازه فهمیدم اونا از چه روشی استفاده میکنم باور کنید حتما اینبار شکستشون میدم،وکل ضررروباسودش به شما تقدیم میکنم،اگرهم نتونستم،خودتون بهتر از زندگیم خبردارید من پولی برام نمونده تاسرش شرط ببندم،تنها کسیرو هم که دارم دختر ۱۷سالمه،اون روبه شما میدم،قول میدم.
جونگ کوک:(ی نگاه به آقای لی که محافظ و همراهش درتمام زندگیش بوده انداخت)
آقای لی:خب آقای کیم ماقبول میکنیم این شرط رو ولی برای اطمینان باید تا روز بازی دخترت پیش مابمونه.
آقای کیم:ول...ولی آخه ...
آقای کیم:چیشد به پت پت افتادی نکنه به مااعتمادندارید،(به کیم نزدیک شد و از روزمین بلندش کرد وگفت)خب نظرت چیه؟هم.
آقای کیم:باشه چشم فقط،خواهش میکنم به من فرصت بدید تا موضوع روبهش بگم.بعد خودم میارمش.
لی:باشه هرجور راحتی.
کیم :پس من دیگه میرم.
لی:به سلامت.
لایک،فالو یادتون نره.ممنون❤️
جونگ کوک.
آقای کیم:(جلو جونگ کوک رو زمین زانو زدم به التماس افتاد)منو ببخشید قربان ،متاسفم،هرکاری بخواهید میکنم فقط بزارید که من اینبارهم،بابچه ها یدست بازی کنم،خواهش میکنم.
کوک:(پوزخند)حح،واقعا فکرکردی میزارم یبار دیگه ابروموببری توازطرف من رفتی پای میز قمارنشستی بعدسه بار باخت هم دوباره تقاضای بازی داری،الان فقط بهم بگو چطور این ضرری رو که بخاطر جنابعالی باید بدم روبرام جبران میکنی هااا(دود سیگارشو توصورت آقای کیم خالی کردوبعد بلند شدوسیگارشو انداخت جلوش وباکفشش خاموش کردوگفت)میدونی من آدم بی رحمی نیستم ولی از بچگی یاد گرفتم حق گرفتنیه نه دادنی.
آقا کیم:بله رییس حق با شماست ولی باور کنید من تازه فهمیدم اونا از چه روشی استفاده میکنم باور کنید حتما اینبار شکستشون میدم،وکل ضررروباسودش به شما تقدیم میکنم،اگرهم نتونستم،خودتون بهتر از زندگیم خبردارید من پولی برام نمونده تاسرش شرط ببندم،تنها کسیرو هم که دارم دختر ۱۷سالمه،اون روبه شما میدم،قول میدم.
جونگ کوک:(ی نگاه به آقای لی که محافظ و همراهش درتمام زندگیش بوده انداخت)
آقای لی:خب آقای کیم ماقبول میکنیم این شرط رو ولی برای اطمینان باید تا روز بازی دخترت پیش مابمونه.
آقای کیم:ول...ولی آخه ...
آقای کیم:چیشد به پت پت افتادی نکنه به مااعتمادندارید،(به کیم نزدیک شد و از روزمین بلندش کرد وگفت)خب نظرت چیه؟هم.
آقای کیم:باشه چشم فقط،خواهش میکنم به من فرصت بدید تا موضوع روبهش بگم.بعد خودم میارمش.
لی:باشه هرجور راحتی.
کیم :پس من دیگه میرم.
لی:به سلامت.
لایک،فالو یادتون نره.ممنون❤️
۱۷۰
۲۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.