گروه عاشق پارت ۲٠

(خب سلام قبل از این که بریم سراق فیک باید بگم اون فیکی که گفتم براتون میزارم بعد پارت ۲٠ کنسل شد)
بعد از این که قهوه رو خوردن تصمیم گرفتن جرعت حقیقت بازی کنن
نامجون چرخوند افتاد سمت لیسا
کوک: من میپرسم
لیسا: خب بپرس
کوک: اول بگو چندتا بچه میخای برامون بیاری بعد اسماشون رو چی میذاری؟
لیسا: خب اینکه دوتا سوال شد
کوک: عه حالا لوس نشو جواب بده دیگه
لیسا: خب حالا به فکر بچه نیستم
کوک: مگه میشه م باید چهارتا بچه بیاریم
لیسا: چهارتا؟؟؟؟
کوک: خب اره
لیسا: یعنی تو میخوای منو به کشتن بدی؟
کوک: چرا
شوگا: ای بابا حوصلم سر رفت سریع جواب بده لیسا دیگه
لیسا: اخه...
نامجون: اخه نداره جواب بده
لیسا: باشه. خب اسماشون (اسمی به ذهنم نرسید خودتون زحمت بکشید چهارتا اسم تو ذهنتون تصور کنید)
اینبار جیسو چرخوند افتاد روی تهیونگ
کوک: اینو دیگه من میپرسم
ته: قبلی هم تو پرسیدی که
کوک: اشکال نداره باید جواب بدی
ته: اوکی
کوک: نظرت راجب جنی چیه؟
ته: چرا اینو پرسیدی؟
کوک: سوال منو با سوال جواب نده
ته: اخه سوال بدی پرسیدی
کوک: توجواب بده
جنی: راست میگه دیگه جواب بده
ته: اخه تو دوست پسر داری درست نیست درباره ی این حرف بزنیم
لیسا: چچییی؟
جیسو: یعنی چی
رزی: راست میگه؟
جیسو: تو به این گفتی بعد به من که خواهرتم نگفتی؟
جنی: نه بابا دوست پسر کجا بود
رزی: تو مارو سرکار گذاشتی تهیونگ؟
ته: نه به خدا خودش گفت
جنی: من دروغ گفتم
ته: راست میگی؟
جنی اره
ته: خب چرا؟
جنی: میخواستم واکنش تورو ببینم ناراحت میشی یا نه؟
ته: واکنش من برات مهمه؟
جنی: اره
ته: چرا
جنی: خب چون... دوسِت...
جنی: بگو ببینم تو جواب کوک رو ندادی نظرت به من چیه؟
ته: خب اگه دوست پسر نداری من... دیوونه وار عاشقتم
جنی: منم میخواستم همینو بگم ته منم خیلی دوست دارم
بعد پریدن بغل هم
♡لایک و کامنت فراموش نشه♡
#لیسا #جونگ_کوک #لیزکوک #رزی #جیمین #رزمین
#جیسو #جین #جینسو #جنی #تهیونگ #تهنی #بلک_پینک #بی_تی_اس #کیپاپ
#اتحاد_کیپاپ_شکست_نمیخوره
#ویسگون_بدون_ما_کیپاپرا_هیچی_نیست