عشقی که بهم دادی
"part 8"
*از زبان ا.ت
...
+بله؟...جلسه دارن
؛بله خانم
+باشه پس من منتظر میمونم تا جلسه شون تموم شه
؛خانم کیم امروز برنامه ملاقات های رئیس زیادن شما نمیتونید ایشون رو ملاقات کنید
+و...ولی
؛من براتون یه قرار تنظیم میکنم و بهتون خبر میدم
+باشه ممنون
با بی رمقی رفتم سمت آسانسور و سوار شدم که برم پایین
رسیدم پایین و به هانا زنگ زدم
....
+منشیش گفت جلسه داره
×عجب...اشکال نداره حتما میتونی ببینیش
+فک کردی خیلی مشتاقم ریختشو ببینم؟
×اتفاقا خیلی مرد خوشتیپیه از خداتم باشه
+اصلنم از خدام نیست
×من نمیدونم تو چرا اینجوری درباره ش فکر میکنی؟...چیزی بهت گفته
+نه...من میام شرکت موتورمو برمیدارم و میرم بیمارستان پیش جی هون
×باشه
+خدافظ
گوشی رو قطع کردم و خواستم تاکسی بگیرم که یه لیموزین مشکی جلوی در شرکت وایستاد
چرخیدم سمتش
معلوم نیست دنبال کی اومده
همینجوری نگاهش میکردم که دیدم
یکی از شرکت دوید بیرون و در ماشین رو باز کرد
چی؟!
تهیونگ؟
مگه جلسه نداشت
یعنی به همین زودی تموم شد
دیگه این فرصت پیش نمیاد پس دویدم سمت ماشین
*از زبان تهیونگ
در ماشین رو برام باز کردم و داشتم مینشستم تو ماشین که صدای یکی رو میشنیدم که داره داد میزنه
+آقای کیم(داد)
شت
اون ا.ته
سریع نشستم تو ماشین و درو برام بست
رو به راننده کردم و گفتم
_برو برو
، ولی رئیس هنوز آقای این وو نیومدن که
_غلط کرد...میخواست زود تر بیاد...دارم بهت میگم برو
،ولی خودتون به ایشون گف....
_نکنه میخوای اخراج شی؟...دارم بهت میگم بروو
یهو یکی کله شو از شیشه کرد تو ماشین
+آقای کیم....صدا...صدامو نمیشنوین...مگه...وایستین دیگه...
_هر وقت منشیم بهتون وقت ملاقات داد باهاتون صحبت میکنم...لطفا وقت منو نگیرین جلسه دارم...راننده حرکت کن
+آها اینم مثل جلسه ایه که موقعی من توی اتاق انتظار بودم داشتین؟
سرشو از تو ماشین کردم بیرون و در ماشین رو باز کردم و پیاده شدم و دست به جیب رو به روش وایستادم
_خانم کیم...شما در شرایطی نیستین که اینجوری مچ منو بگیرین...جایگاه خودتونو بدونید
+چرا با شرکت ما قطع رابطه کردید؟
_ بنظرم اومد تکنولوژی شما از تکنولوژی شرکت ام سی جی خیلی ناتوان تر و سطح پایین تره
+جناب کیم...طبق داده هایی که همین الان اگر اجازه بدید براتون ارائه میدم...تکنولوژی چابک نسبت به هر تکنولوژی دیگه ای درصد خطای بسیار کمتری داره
*از زبان ا.ت
...
+بله؟...جلسه دارن
؛بله خانم
+باشه پس من منتظر میمونم تا جلسه شون تموم شه
؛خانم کیم امروز برنامه ملاقات های رئیس زیادن شما نمیتونید ایشون رو ملاقات کنید
+و...ولی
؛من براتون یه قرار تنظیم میکنم و بهتون خبر میدم
+باشه ممنون
با بی رمقی رفتم سمت آسانسور و سوار شدم که برم پایین
رسیدم پایین و به هانا زنگ زدم
....
+منشیش گفت جلسه داره
×عجب...اشکال نداره حتما میتونی ببینیش
+فک کردی خیلی مشتاقم ریختشو ببینم؟
×اتفاقا خیلی مرد خوشتیپیه از خداتم باشه
+اصلنم از خدام نیست
×من نمیدونم تو چرا اینجوری درباره ش فکر میکنی؟...چیزی بهت گفته
+نه...من میام شرکت موتورمو برمیدارم و میرم بیمارستان پیش جی هون
×باشه
+خدافظ
گوشی رو قطع کردم و خواستم تاکسی بگیرم که یه لیموزین مشکی جلوی در شرکت وایستاد
چرخیدم سمتش
معلوم نیست دنبال کی اومده
همینجوری نگاهش میکردم که دیدم
یکی از شرکت دوید بیرون و در ماشین رو باز کرد
چی؟!
تهیونگ؟
مگه جلسه نداشت
یعنی به همین زودی تموم شد
دیگه این فرصت پیش نمیاد پس دویدم سمت ماشین
*از زبان تهیونگ
در ماشین رو برام باز کردم و داشتم مینشستم تو ماشین که صدای یکی رو میشنیدم که داره داد میزنه
+آقای کیم(داد)
شت
اون ا.ته
سریع نشستم تو ماشین و درو برام بست
رو به راننده کردم و گفتم
_برو برو
، ولی رئیس هنوز آقای این وو نیومدن که
_غلط کرد...میخواست زود تر بیاد...دارم بهت میگم برو
،ولی خودتون به ایشون گف....
_نکنه میخوای اخراج شی؟...دارم بهت میگم بروو
یهو یکی کله شو از شیشه کرد تو ماشین
+آقای کیم....صدا...صدامو نمیشنوین...مگه...وایستین دیگه...
_هر وقت منشیم بهتون وقت ملاقات داد باهاتون صحبت میکنم...لطفا وقت منو نگیرین جلسه دارم...راننده حرکت کن
+آها اینم مثل جلسه ایه که موقعی من توی اتاق انتظار بودم داشتین؟
سرشو از تو ماشین کردم بیرون و در ماشین رو باز کردم و پیاده شدم و دست به جیب رو به روش وایستادم
_خانم کیم...شما در شرایطی نیستین که اینجوری مچ منو بگیرین...جایگاه خودتونو بدونید
+چرا با شرکت ما قطع رابطه کردید؟
_ بنظرم اومد تکنولوژی شما از تکنولوژی شرکت ام سی جی خیلی ناتوان تر و سطح پایین تره
+جناب کیم...طبق داده هایی که همین الان اگر اجازه بدید براتون ارائه میدم...تکنولوژی چابک نسبت به هر تکنولوژی دیگه ای درصد خطای بسیار کمتری داره
۲.۷k
۱۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.