عشق با طعم نفرت←پارت²
پارت²
٫ا.ت یه چیزه دیگه هم هست
_چی؟
٫من.....من
ا.ت ویو:
که درو زدن و سونگ هو رفت درو باز کرد
بعد ۸ دقیقه اومد
_تو چی؟
٫هیچی ولش اون اتفاق نمیوفته
_هق
٫عایی ا.ت اینجوری نکن دیگه
سونگ هو ویو:
وسایلمو جمع میکردم ا.ت همینجوری با بغض داشت کمکم میکرد تا وسایلمو جمع کنم
_سونگ هو..... فردا ساعت چند میری؟
٫بعد از مدرسه
_هق اک هق
٫ا.ت بیا بریم شام بخوریم
_هق باشه
٫عاییی خدا ا.ت انقد ناراحت نباش
_هق باشه
٫عافری:)
_هق:)
٫بیا بریم
_بش
سونگ هو ویو:
با ا.ت رفتیم شام بخوریم
ولی ا.ت داشت با غذاش بازی میکرد
بعد از شام رفتیم تو اتاق و تا ساعت ۳ نصفه شب داشتیم با ا.ت فوتبال بازی میکردیم
ا.ت وسط بازی خابش بورد
ا.ت رو براید استایل بغل کردم و گذاشتمش رو تخت،پتو رو روش کشیدم و خدمم بغلش خابیدم
*شرط:ندریم*
٫ا.ت یه چیزه دیگه هم هست
_چی؟
٫من.....من
ا.ت ویو:
که درو زدن و سونگ هو رفت درو باز کرد
بعد ۸ دقیقه اومد
_تو چی؟
٫هیچی ولش اون اتفاق نمیوفته
_هق
٫عایی ا.ت اینجوری نکن دیگه
سونگ هو ویو:
وسایلمو جمع میکردم ا.ت همینجوری با بغض داشت کمکم میکرد تا وسایلمو جمع کنم
_سونگ هو..... فردا ساعت چند میری؟
٫بعد از مدرسه
_هق اک هق
٫ا.ت بیا بریم شام بخوریم
_هق باشه
٫عاییی خدا ا.ت انقد ناراحت نباش
_هق باشه
٫عافری:)
_هق:)
٫بیا بریم
_بش
سونگ هو ویو:
با ا.ت رفتیم شام بخوریم
ولی ا.ت داشت با غذاش بازی میکرد
بعد از شام رفتیم تو اتاق و تا ساعت ۳ نصفه شب داشتیم با ا.ت فوتبال بازی میکردیم
ا.ت وسط بازی خابش بورد
ا.ت رو براید استایل بغل کردم و گذاشتمش رو تخت،پتو رو روش کشیدم و خدمم بغلش خابیدم
*شرط:ندریم*
۱۵.۱k
۲۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.