67من جزو خاطرات بدت بودم؟
پارت 67
من جزو خاطرات بدت بودم؟
----------------------------
دوهفته بعد.....
سوا:هولی ولششش کنننننننن
یونگی:خوب میکنه...تا تو باشی دیگه وقتی من خوابم روم اب یخ نریزی...
سواکجا این مسخره بازی برو شارژرمو ازش بگیر الان تیکه تیکه اش میکنه..
یونگی:اشکال نداره..اخخخخخ
داد یونگی با بالشی ک سوا کوبوند تو کو*نش بلند شد..
یونگی:صافم کردی بی ناموص پس فردا خودت خو بیشتر از همه میم*الی.....اخخخخخ
سوا:یونگی دهنتو ببند
جونگکوک:(خنده خرگوشی)ما چیزی نشنیدیم..
سوا:تو یکی ساکت شو ک هرچی میکشم زیر سر توئه
تهیونگ:چیکار بچه ی من داری؟
سوا:جییییییین اوپاااااا...بیا ببین این کره خر چی میگه...
جین با ملاقه از اشپز خونه میاد بیرون:باز چ غلطی کرده..
سوا به تهیونگ نگاه میکنه.(لبخند شیطانی):بهش بگم؟
تهیونگ میره پشت یونگی قایم میشه...
درسته دوستان...دوهفتع از تموم اون سختیا گذشته...هیون سوک ب خاطر نشونه گیری خوب سوجون تا دیروز توی بیمارستان بود و الان توی زندانه تا قاضی برای جرمای بیشماری ک مرتکب شده براش تصمیم گیری کنه...
سوجون هم حالش خوبه..وقتی توی بیمارستان بود حالش بهتر شد و سوا هر روز بهش سر میزنه...
فک کنم جفتشون میخواستن تموم سالایی ک کنار هم نبودن رو جبران کنن...
ولی به همین راحتیا نبود...سوجن به خاطر شلیک به هیون سوک و همکاری توی جرماش باید بعد از بهبودی یه مدت حبس میشد که هنوز زمانش معلوم نبود...
سوا و یونگی امیدوار بودن ک قاضی به خاطر کمکایی ک سوجون بهشون کرده و کمک به دستگیری بزرگ ترین مافیای کره بهش توی حکمش تخفیف بده..و البته نامجون و یوری و جین هم حاضر شدن به خاطرش شهادت بدن تا قاضی از حکمش کم کنه
و خبرای دیگه هم همون دیوونه بازیای همیشگی...دوباره همششون به زندگی های عادی قبلیشوون برگششتن فقط جونگکوکه ک یکم تغییر کرده و فاز پلیس بودن گرفته و داره اعضا با رو تفنگ اب پاش میکشه..
امروز هم همه دورهمی گرفتن تا با هم راجب اتفاقات دو ماه اخیر صحبت کنن ....
راجب جین و یوری هم فعلا نمیتونم چیزی بگم چون جین فعلا نمیخواد رابطشون لو بره (ولی خیلی ضایعن)
جونگکوک(خرذوق):اوه نونا ببین چ عکسی از این دوتا گرفتم...
سوا:چیشده..
جونگکوک موبایلو سمت سوا گرفت و عکسی رو ک از جین و یوری گرفته بود رو نشونش داد..
سوا:اووه شتتت..
جفتشون شروع کردن خندیدن و جین اومد و گوش جونگکوک رو از پشت گرفت و کشید ولی جرئت نکرد به سوا دست بزنه چون یونگی داشت نگاش میکرد..
جین:هوی مرتیکه داری چیکار میکنی...
چشمای جین با دیدن عکسی که جونگکوک ازشون گرفته بود چهار تا شد
جین:گوشیوووو بده مننننننن
عکس توی گوشی جونگکوک تصویر همون لحظه ای بود ک هیون سوک و سوجون تیر خورده بودن و وسط این همه بریز بپاش و سنگینی جو جین یوری رو بغل کرده بود و بهش دلداری میداد...بله..
جونگکوک سریع گوشی رو برای سوا پرت کرد و سوا گوشی رو گرفت و د فرارررررر
جی هوپ:خدایا باز روانیی بازیشون شروع شد...
فقط چند پارت دیگه موندههههههههههههه
من جزو خاطرات بدت بودم؟
----------------------------
دوهفته بعد.....
سوا:هولی ولششش کنننننننن
یونگی:خوب میکنه...تا تو باشی دیگه وقتی من خوابم روم اب یخ نریزی...
سواکجا این مسخره بازی برو شارژرمو ازش بگیر الان تیکه تیکه اش میکنه..
یونگی:اشکال نداره..اخخخخخ
داد یونگی با بالشی ک سوا کوبوند تو کو*نش بلند شد..
یونگی:صافم کردی بی ناموص پس فردا خودت خو بیشتر از همه میم*الی.....اخخخخخ
سوا:یونگی دهنتو ببند
جونگکوک:(خنده خرگوشی)ما چیزی نشنیدیم..
سوا:تو یکی ساکت شو ک هرچی میکشم زیر سر توئه
تهیونگ:چیکار بچه ی من داری؟
سوا:جییییییین اوپاااااا...بیا ببین این کره خر چی میگه...
جین با ملاقه از اشپز خونه میاد بیرون:باز چ غلطی کرده..
سوا به تهیونگ نگاه میکنه.(لبخند شیطانی):بهش بگم؟
تهیونگ میره پشت یونگی قایم میشه...
درسته دوستان...دوهفتع از تموم اون سختیا گذشته...هیون سوک ب خاطر نشونه گیری خوب سوجون تا دیروز توی بیمارستان بود و الان توی زندانه تا قاضی برای جرمای بیشماری ک مرتکب شده براش تصمیم گیری کنه...
سوجون هم حالش خوبه..وقتی توی بیمارستان بود حالش بهتر شد و سوا هر روز بهش سر میزنه...
فک کنم جفتشون میخواستن تموم سالایی ک کنار هم نبودن رو جبران کنن...
ولی به همین راحتیا نبود...سوجن به خاطر شلیک به هیون سوک و همکاری توی جرماش باید بعد از بهبودی یه مدت حبس میشد که هنوز زمانش معلوم نبود...
سوا و یونگی امیدوار بودن ک قاضی به خاطر کمکایی ک سوجون بهشون کرده و کمک به دستگیری بزرگ ترین مافیای کره بهش توی حکمش تخفیف بده..و البته نامجون و یوری و جین هم حاضر شدن به خاطرش شهادت بدن تا قاضی از حکمش کم کنه
و خبرای دیگه هم همون دیوونه بازیای همیشگی...دوباره همششون به زندگی های عادی قبلیشوون برگششتن فقط جونگکوکه ک یکم تغییر کرده و فاز پلیس بودن گرفته و داره اعضا با رو تفنگ اب پاش میکشه..
امروز هم همه دورهمی گرفتن تا با هم راجب اتفاقات دو ماه اخیر صحبت کنن ....
راجب جین و یوری هم فعلا نمیتونم چیزی بگم چون جین فعلا نمیخواد رابطشون لو بره (ولی خیلی ضایعن)
جونگکوک(خرذوق):اوه نونا ببین چ عکسی از این دوتا گرفتم...
سوا:چیشده..
جونگکوک موبایلو سمت سوا گرفت و عکسی رو ک از جین و یوری گرفته بود رو نشونش داد..
سوا:اووه شتتت..
جفتشون شروع کردن خندیدن و جین اومد و گوش جونگکوک رو از پشت گرفت و کشید ولی جرئت نکرد به سوا دست بزنه چون یونگی داشت نگاش میکرد..
جین:هوی مرتیکه داری چیکار میکنی...
چشمای جین با دیدن عکسی که جونگکوک ازشون گرفته بود چهار تا شد
جین:گوشیوووو بده مننننننن
عکس توی گوشی جونگکوک تصویر همون لحظه ای بود ک هیون سوک و سوجون تیر خورده بودن و وسط این همه بریز بپاش و سنگینی جو جین یوری رو بغل کرده بود و بهش دلداری میداد...بله..
جونگکوک سریع گوشی رو برای سوا پرت کرد و سوا گوشی رو گرفت و د فرارررررر
جی هوپ:خدایا باز روانیی بازیشون شروع شد...
فقط چند پارت دیگه موندههههههههههههه
۷.۳k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.