عاشق پسر عموم شدم پارت 42
(دوسال بعد)
.......................[12سپتامبر2026].........................
+جیا مامانی صب کن مو هاتو ببندم
♡:نموقام(من زبون بچم زیاد خوب نیست شما ایراد نگیرید😅)
(جیا توی خونه میدوید و نمیزاشت مادرش کارش رو بکنه که همون موقع در خونه باز شد و جان آمد تو و جیا دوید سمت جان و بغلش کرد)
♡:ژاننننن(بچگونه گفت جاننن)
٪جانم خرگوش کوچولو(خنده وبو*سیدن گونه جیا)
♡: من نموقام موهام ببندم(کیوت)
٪اخه چرا
+جان خوش اومدی(ا.ت تمام مدت به مکالمه این دوتا گوش میداد)
٪ممنون
٪اگ موهاتو ببندی میبرمت ساحل و برات بستنی میخرم
♡:واقنییی(زوق کیوت)
٪معلومه کیوتم
♡:پس من به مامالی بلم بلام ببنده
+ممنون جان(خنده)
٪خواهش میکنم(چشمک)
(ا.ت موها ی دخترکش رو خرگوشی بست و آمادش کرد که جیا دوید بیرون و ا.ت هم دنبالش رفت جان آماده توی ماشین منتظر این دو تا بود هر دو سوار شدن و به سمت ساحل رفتن)(عکس لباس ا.ت رو میزارم )
.............................................................
ویو کوک
الان سه سال که که ا.ت رفته توی این سه سال اتفاق های زیادی افتاد که منو از ا.ت متنفر کرد و الان دوساله که دارم دنبال ا.ت میگردم تا انتقامم رو ازش بگیرم و خانواده ها مون وقتی فهمیدن پدر بزرگ منو از ارث محروم کرد و منو از خانواده ترد کردن من به سیگار کشیدن اعتیاد پیداکردم بعد چند وقت توی خیابون ها گشتن بلاخره یه جایی رو پیدا کردم بعد یک سال با تلاش های که کردم یه باند قوی برا خودم ساختم
و بعد دوسال دیگه باند من شده بود پر قدرت ترین باند کره شد من حسابی پولدار شدم و برا خودم هر چیزی خریدم تا بلندم پیشرفته باشه و شبا میرفتم بار تا با هر*زه ها بخوابم ....توی این سال ها همه کره رو زیرو رو کردم نبود پس تنها جای که مونده بود خارج از کشور بود بعد چند هفته زیر دستم چانگ ووک فهمید که رفته خارج و اطلاعات ش رو برام آورد که با جان رفته و این مدت تو شرکت اون کار و تو خونه اون زنگی می کنه این منو عصبی میکرد پس اون بهم خیانت کرده میدونم باهاش چیکار کنم
هر*زه پس با این بهانه ها با جان فرار کردی
پایان ویو کوک
_(الان یک هفته س که اومدم آمریکا یه ویلای لوکس برا خودم خریدم و منتظر بودم که چانگ ووک برام خبر بیاره)
٫قربان اون ها الان راه افتادن به سمت ساحل
_پس بریم(سرد)
٫قربان یه چیز دیگه هم هست
_چی شده(سرد عصبی)
.......................[12سپتامبر2026].........................
+جیا مامانی صب کن مو هاتو ببندم
♡:نموقام(من زبون بچم زیاد خوب نیست شما ایراد نگیرید😅)
(جیا توی خونه میدوید و نمیزاشت مادرش کارش رو بکنه که همون موقع در خونه باز شد و جان آمد تو و جیا دوید سمت جان و بغلش کرد)
♡:ژاننننن(بچگونه گفت جاننن)
٪جانم خرگوش کوچولو(خنده وبو*سیدن گونه جیا)
♡: من نموقام موهام ببندم(کیوت)
٪اخه چرا
+جان خوش اومدی(ا.ت تمام مدت به مکالمه این دوتا گوش میداد)
٪ممنون
٪اگ موهاتو ببندی میبرمت ساحل و برات بستنی میخرم
♡:واقنییی(زوق کیوت)
٪معلومه کیوتم
♡:پس من به مامالی بلم بلام ببنده
+ممنون جان(خنده)
٪خواهش میکنم(چشمک)
(ا.ت موها ی دخترکش رو خرگوشی بست و آمادش کرد که جیا دوید بیرون و ا.ت هم دنبالش رفت جان آماده توی ماشین منتظر این دو تا بود هر دو سوار شدن و به سمت ساحل رفتن)(عکس لباس ا.ت رو میزارم )
.............................................................
ویو کوک
الان سه سال که که ا.ت رفته توی این سه سال اتفاق های زیادی افتاد که منو از ا.ت متنفر کرد و الان دوساله که دارم دنبال ا.ت میگردم تا انتقامم رو ازش بگیرم و خانواده ها مون وقتی فهمیدن پدر بزرگ منو از ارث محروم کرد و منو از خانواده ترد کردن من به سیگار کشیدن اعتیاد پیداکردم بعد چند وقت توی خیابون ها گشتن بلاخره یه جایی رو پیدا کردم بعد یک سال با تلاش های که کردم یه باند قوی برا خودم ساختم
و بعد دوسال دیگه باند من شده بود پر قدرت ترین باند کره شد من حسابی پولدار شدم و برا خودم هر چیزی خریدم تا بلندم پیشرفته باشه و شبا میرفتم بار تا با هر*زه ها بخوابم ....توی این سال ها همه کره رو زیرو رو کردم نبود پس تنها جای که مونده بود خارج از کشور بود بعد چند هفته زیر دستم چانگ ووک فهمید که رفته خارج و اطلاعات ش رو برام آورد که با جان رفته و این مدت تو شرکت اون کار و تو خونه اون زنگی می کنه این منو عصبی میکرد پس اون بهم خیانت کرده میدونم باهاش چیکار کنم
هر*زه پس با این بهانه ها با جان فرار کردی
پایان ویو کوک
_(الان یک هفته س که اومدم آمریکا یه ویلای لوکس برا خودم خریدم و منتظر بودم که چانگ ووک برام خبر بیاره)
٫قربان اون ها الان راه افتادن به سمت ساحل
_پس بریم(سرد)
٫قربان یه چیز دیگه هم هست
_چی شده(سرد عصبی)
۶۴.۶k
۲۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.