mafia love
mafia love
Part21
ویوی کوک
همینجوری که داشتم با تهیونگ حرف میزدم یهو در اتاق باز شود سر هر دو تا مون توی یک ثانیه برگشت طرف در البته کسی نبود جز چیهوپ واقع خجالت کشیدم برای همین سرم رو توی کردن تهیونگ مخفی کردم
چیهوپ: کو..................
با اینکه سرم توی گردن آلفا بود میتونستم عکس اولعملش رو ببینم
تهیونگ: هه چیهوپ بودی دیگه نه
همزمان با اینکه حرف میزد حرکت دستش رو روی بدنم حس کردم که زیر باسنم قرار گرفت که لحظه از شوک بالا آوردم و به صورتش نگاه کردم سرم رو که برگردونم طرف در که بهش بفهمونم چیهوپ داره نگاهمون میکنه و البته صورت رو که پر از شوک بود رو دیدم
جونگ کوک: ته....تهیونگ
«چیهوپ»
از شوک بیرون اومد بالاخره اون جفتش بود و گفتم
چیهوپ:هو بهتر من برم راستی غذا امادست بهتر با الفات بیاین پایین
بعد از اینکه رفتم واقعا از خنده داشتم میترکیم خدا آخه تهیونگ اونجا چیکار میکرد وای اگه جیمین با این رو به رو میشود وای جر بی صبرانه منتظر اون لحظه ام
ویوی تهیونگ
بعد از اینکه چیهوپ در اتاق رو باز کرد تو شک بود برای اینکه شک رو بر طرف کنم و بدونه جونگ کوک مال کیه همون طور که داشتم حرف میزدم دستم رو برو زیر باسنش و اونو به خودم چسپوندم باسنش خیلی خوش فرم بود دلم نمی خواست دستم رو از روی باسنش بردارم بعد از اینکه چیهوپ حرفش رو زد و در اتاق رو بست و رفتم ولی هنوز دستم روی باسنش بود که جونگ کوک این سکوت رو شکست
جونگ کوک:ته.....تهیونگ
تهیونگ:....
جونگ کوک: تهیونگ دستتت
تهیونگ:جونگ کوک و آلفا تم
جونگ کوک:میدونم ولی
تهیونگ:ولی نداریم الانم پاشو بریم پیش جیمین و چیهوپ
جونگ کوک: میشه نریم
تهیونگ: نه نمیشه
جونگ کوک: آخه من.....من خجالت میکشم
تهیونگ: که این طور
بعدش که دیگم داره تلاش میکنه که نریم پایین واقعا خسته شودم دستم که هنوز زیر باسنش بود رو سفت کردم
جونگ کوک: تهیونگ آروم تر درد گرفت
و از روی تخت بلند شودم همون جوری که بهم چسبیده بود و غر غر میکرد رفتم سمت در رفتم و بازش کردم و از اتاق خارج شودم
بیاید پیرم کردین از بس غر زدین
Part21
ویوی کوک
همینجوری که داشتم با تهیونگ حرف میزدم یهو در اتاق باز شود سر هر دو تا مون توی یک ثانیه برگشت طرف در البته کسی نبود جز چیهوپ واقع خجالت کشیدم برای همین سرم رو توی کردن تهیونگ مخفی کردم
چیهوپ: کو..................
با اینکه سرم توی گردن آلفا بود میتونستم عکس اولعملش رو ببینم
تهیونگ: هه چیهوپ بودی دیگه نه
همزمان با اینکه حرف میزد حرکت دستش رو روی بدنم حس کردم که زیر باسنم قرار گرفت که لحظه از شوک بالا آوردم و به صورتش نگاه کردم سرم رو که برگردونم طرف در که بهش بفهمونم چیهوپ داره نگاهمون میکنه و البته صورت رو که پر از شوک بود رو دیدم
جونگ کوک: ته....تهیونگ
«چیهوپ»
از شوک بیرون اومد بالاخره اون جفتش بود و گفتم
چیهوپ:هو بهتر من برم راستی غذا امادست بهتر با الفات بیاین پایین
بعد از اینکه رفتم واقعا از خنده داشتم میترکیم خدا آخه تهیونگ اونجا چیکار میکرد وای اگه جیمین با این رو به رو میشود وای جر بی صبرانه منتظر اون لحظه ام
ویوی تهیونگ
بعد از اینکه چیهوپ در اتاق رو باز کرد تو شک بود برای اینکه شک رو بر طرف کنم و بدونه جونگ کوک مال کیه همون طور که داشتم حرف میزدم دستم رو برو زیر باسنش و اونو به خودم چسپوندم باسنش خیلی خوش فرم بود دلم نمی خواست دستم رو از روی باسنش بردارم بعد از اینکه چیهوپ حرفش رو زد و در اتاق رو بست و رفتم ولی هنوز دستم روی باسنش بود که جونگ کوک این سکوت رو شکست
جونگ کوک:ته.....تهیونگ
تهیونگ:....
جونگ کوک: تهیونگ دستتت
تهیونگ:جونگ کوک و آلفا تم
جونگ کوک:میدونم ولی
تهیونگ:ولی نداریم الانم پاشو بریم پیش جیمین و چیهوپ
جونگ کوک: میشه نریم
تهیونگ: نه نمیشه
جونگ کوک: آخه من.....من خجالت میکشم
تهیونگ: که این طور
بعدش که دیگم داره تلاش میکنه که نریم پایین واقعا خسته شودم دستم که هنوز زیر باسنش بود رو سفت کردم
جونگ کوک: تهیونگ آروم تر درد گرفت
و از روی تخت بلند شودم همون جوری که بهم چسبیده بود و غر غر میکرد رفتم سمت در رفتم و بازش کردم و از اتاق خارج شودم
بیاید پیرم کردین از بس غر زدین
۳.۹k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.