پارت 25
جیمین : با دیدن پسرا اینقدر خوشحال شدم که نمیدونستم چیکار کنم و فقط گریه میکردم
جیهوپ : وقتی وارد شدیم با دیدن چیزی که جلوم بود خشکم زد حس میکردم قلبم نمیزنه اون دایانا بود وقتی اونجوری دیدمش بلند اسمشو فریاد زدم و رفتم سمتش دستاشو باز کردم جای طناب دور مچش بریده بود اشکام بی اختیار جاری شدن باورم نمیشد
راوی ؛ تهیونگ و کوک دستو پای جیمین پاز کردن ، جیهوپ دایانا بغل کرد و سریع از اونجا بیرون رفتن در ضمن مونیکا رو هم با خودشون بردن
جیهوپ : باید سریع ببریمش کلینیک وضعیتش وخیمه زخماش عمیقن حالش خیلی بدن
جیمین دستشو نوازش وار روی موهای دایانا کشید و گفت
جیمین : دایانا بیدار شو خواهش میکنم چشماتو باز کن دیگه تموم شد ازت خواهش میکنم ( با گریه )
تهیونگ : اروم باش جیمین حالش خوب میشه
سریعا به طرف کلینیک خصوصی جیهوپ رفتن و دایانا رو بردن اتاق عمل تمام بدنش رو بخیه زدن ، جیمین به همراه تهیونگ توی سالن راه میرفت و دعا میکرد دایانا خوب شه دعا میکرد چشملشو باز کنه همینطور راه میرفت و اشک میریخت که ...
تا اینو بخونین پارت بعدم میاد
جیهوپ : وقتی وارد شدیم با دیدن چیزی که جلوم بود خشکم زد حس میکردم قلبم نمیزنه اون دایانا بود وقتی اونجوری دیدمش بلند اسمشو فریاد زدم و رفتم سمتش دستاشو باز کردم جای طناب دور مچش بریده بود اشکام بی اختیار جاری شدن باورم نمیشد
راوی ؛ تهیونگ و کوک دستو پای جیمین پاز کردن ، جیهوپ دایانا بغل کرد و سریع از اونجا بیرون رفتن در ضمن مونیکا رو هم با خودشون بردن
جیهوپ : باید سریع ببریمش کلینیک وضعیتش وخیمه زخماش عمیقن حالش خیلی بدن
جیمین دستشو نوازش وار روی موهای دایانا کشید و گفت
جیمین : دایانا بیدار شو خواهش میکنم چشماتو باز کن دیگه تموم شد ازت خواهش میکنم ( با گریه )
تهیونگ : اروم باش جیمین حالش خوب میشه
سریعا به طرف کلینیک خصوصی جیهوپ رفتن و دایانا رو بردن اتاق عمل تمام بدنش رو بخیه زدن ، جیمین به همراه تهیونگ توی سالن راه میرفت و دعا میکرد دایانا خوب شه دعا میکرد چشملشو باز کنه همینطور راه میرفت و اشک میریخت که ...
تا اینو بخونین پارت بعدم میاد
۵۲.۶k
۰۵ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.