🌑🍷وقتی مافیا بود....🍷🌑 part :۲۹,۳۰
_ام آره این فکر خوبیه اما باید نظر ا.ت هم بپرسی
؛هوم آره ا.ت از همه چیز اون خبر داره اما فردا چون الان خوابیدن
_اره ،ماعم بریم بخوابیم ساعت ۳و نیمه
؛هوم آره شب بخیر
_شب خوش
کوک ویو:
رفتم سمت اتاق خودمو ا.ت که دیدم نشسته روی تخت داره گریه میکنه
_(سرشو گذاشت روی سینش و بغلش کرد )عشقم چیشده حالت خوبه چرا گریه میکنی ؟
+د..دلم درد میکنه (گریه)
_میخوای برات پمادتو بزنم ؟
+نه دردم میگیره
_اخه عزیزم باید پانسمانتو عوض کنی
+باشه اما آروم عوض کن
_باشه دارلینگم 💓
لباس ساحلیشو کشیدم پایین و پانسمانشو باز کردم چسب بخیشو آروم داشتم میکندم که
+آخخ(گریه)
_دردت اومد ؟
+آره (گریه )
کلا چسبو کندم بخیشو تمیز کردم یه چسب تمیز زدم و پانسمانش مردم
_خب بیب تموم شد بیا بغلم بخوابیم
+باش
پرش زمانی به صبح :
ا.ت ویو:
صبح پاشدم با صورت خرگوش کوچولوم مواجه شدم با شصتم گونشو نوازش کردم یاد اون روز صبح افتادم که تصادف کردم ...چقد روز بدی بود 🥺
_بیبی بهش فکر نکن (با چشم بسته )
+اوه بیداری ؟از کجا فهمیدی ؟
_(روبه پهلو دراز کشید و دستشو تکیه گاه سرش کرد و روی صورت ا.ت خم شد )
_من تورو میشناسم ،اما دیگه اون روز اتفاق نمیوفته اینو قول میدم (و بعدش لباشو به لبای دختر پیوند زد)
........(بعد چند دقیقه از هم جدا شدن )
_درد داری ؟
+نه خیلی
_بریم صبحونه ؟
+آره بریم
_بیا بغلم (براید استایل بغلش کرد)
ویو راوی:
رفتن بیرون که با لیا و تهیونگ ساک به دست مواجه شدن (بچه ها لیا ژاپن رو خیلی دوست داره تهیونگ میخواد اونجا یجایی که فقط خودشو اون باشن ازش خواستگاری کنه )
_اوه چقد زود دارین میرین !
+آره من گفتم ناهار اینجایین !
/نه داریم میریم
؛یه ساعت دیگه پرواز داریم
+هوممم لیا خانم بد بهت نمیگذره ها 😂
/وای من خیلی خیلی ژاپن رو دوست دارمممم بعدش میخوای خوشحال نباشم 🥰
_خوش بگذره ،برین کی بر میگردین ؟
؛چند ماه دیگه چون واقعا برامون سخت میشه هی بریم بیایم
+خب پس (از بغل کوک اومد پایین )
/(رفت بغلش کرد )
+دلم برات تنگ میشه دیوث
/منم جاکش
؛خیلیم با ادبین
_😂
+بای بای
/بابای
رفتن .
_اه بالاخره تنها شدیم 😐😄
+هوم ،بریم صبحونه بخوریم من گشنمه
_بریم
_بیا روی پام بشین (کشیدش سمت خودش )
+آه اگر اینجوری پیش بره تنبل میشما
_خب من میخوام تنبل بشی آآآآا(لقمه کوچولو گذاشت دهنش )
+🤭
_صبحونه خوردیم میریم با ماشین بیرون دور میزنیم
+هوم بش ،بریم (ذوق )
_😂
_راستی ته میخواد از لیا خواستگاری کنه
+چییییییی (ذوق )واقعا وایی یعنی یه عروسی داریم ...وای وی بپوشم موهامو چیکار کنم !!!!
_اوو حالا تا اون روز
+تو اینجور چیزا رو نمیفهمی عزیزم ما دخترا یه سرطانی به اسم چی بپوشیم داریم آره 😂
_😂😂
_بیا اینو بخور حرف نزن
حمایت پلیز 🌑
دوتا پارتو باهم گذاشتم
؛هوم آره ا.ت از همه چیز اون خبر داره اما فردا چون الان خوابیدن
_اره ،ماعم بریم بخوابیم ساعت ۳و نیمه
؛هوم آره شب بخیر
_شب خوش
کوک ویو:
رفتم سمت اتاق خودمو ا.ت که دیدم نشسته روی تخت داره گریه میکنه
_(سرشو گذاشت روی سینش و بغلش کرد )عشقم چیشده حالت خوبه چرا گریه میکنی ؟
+د..دلم درد میکنه (گریه)
_میخوای برات پمادتو بزنم ؟
+نه دردم میگیره
_اخه عزیزم باید پانسمانتو عوض کنی
+باشه اما آروم عوض کن
_باشه دارلینگم 💓
لباس ساحلیشو کشیدم پایین و پانسمانشو باز کردم چسب بخیشو آروم داشتم میکندم که
+آخخ(گریه)
_دردت اومد ؟
+آره (گریه )
کلا چسبو کندم بخیشو تمیز کردم یه چسب تمیز زدم و پانسمانش مردم
_خب بیب تموم شد بیا بغلم بخوابیم
+باش
پرش زمانی به صبح :
ا.ت ویو:
صبح پاشدم با صورت خرگوش کوچولوم مواجه شدم با شصتم گونشو نوازش کردم یاد اون روز صبح افتادم که تصادف کردم ...چقد روز بدی بود 🥺
_بیبی بهش فکر نکن (با چشم بسته )
+اوه بیداری ؟از کجا فهمیدی ؟
_(روبه پهلو دراز کشید و دستشو تکیه گاه سرش کرد و روی صورت ا.ت خم شد )
_من تورو میشناسم ،اما دیگه اون روز اتفاق نمیوفته اینو قول میدم (و بعدش لباشو به لبای دختر پیوند زد)
........(بعد چند دقیقه از هم جدا شدن )
_درد داری ؟
+نه خیلی
_بریم صبحونه ؟
+آره بریم
_بیا بغلم (براید استایل بغلش کرد)
ویو راوی:
رفتن بیرون که با لیا و تهیونگ ساک به دست مواجه شدن (بچه ها لیا ژاپن رو خیلی دوست داره تهیونگ میخواد اونجا یجایی که فقط خودشو اون باشن ازش خواستگاری کنه )
_اوه چقد زود دارین میرین !
+آره من گفتم ناهار اینجایین !
/نه داریم میریم
؛یه ساعت دیگه پرواز داریم
+هوممم لیا خانم بد بهت نمیگذره ها 😂
/وای من خیلی خیلی ژاپن رو دوست دارمممم بعدش میخوای خوشحال نباشم 🥰
_خوش بگذره ،برین کی بر میگردین ؟
؛چند ماه دیگه چون واقعا برامون سخت میشه هی بریم بیایم
+خب پس (از بغل کوک اومد پایین )
/(رفت بغلش کرد )
+دلم برات تنگ میشه دیوث
/منم جاکش
؛خیلیم با ادبین
_😂
+بای بای
/بابای
رفتن .
_اه بالاخره تنها شدیم 😐😄
+هوم ،بریم صبحونه بخوریم من گشنمه
_بریم
_بیا روی پام بشین (کشیدش سمت خودش )
+آه اگر اینجوری پیش بره تنبل میشما
_خب من میخوام تنبل بشی آآآآا(لقمه کوچولو گذاشت دهنش )
+🤭
_صبحونه خوردیم میریم با ماشین بیرون دور میزنیم
+هوم بش ،بریم (ذوق )
_😂
_راستی ته میخواد از لیا خواستگاری کنه
+چییییییی (ذوق )واقعا وایی یعنی یه عروسی داریم ...وای وی بپوشم موهامو چیکار کنم !!!!
_اوو حالا تا اون روز
+تو اینجور چیزا رو نمیفهمی عزیزم ما دخترا یه سرطانی به اسم چی بپوشیم داریم آره 😂
_😂😂
_بیا اینو بخور حرف نزن
حمایت پلیز 🌑
دوتا پارتو باهم گذاشتم
۱۳.۱k
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.