ma baby girl part 10
یک ساعت بعد
لونا ویو
جیمینو بیدار کردم و وسایلمون رو جمع کردیم بعدش به نزاکو و یونگی هم خبر دادیم که وسایلمون رو جمع کنن
ویو وقتی میخوان راه بیفتن🗿
جیمین ویو
رفتیم دنبال نزاکو و یونگی و سوارشون کردیم
علامت یونگی رو یادم نیست الان اینه(&)
&خب راه بیفتیم
___________________
رسیدن🗿
وارد جزیره شدیم و رفتیم خونه ای که از قبل گرفته بودیم
ببخشید بچه ها باید با خواهرم برم بیرون بعدا رسیدم به ونه مینویسم ادامشو
لونا ویو
جیمینو بیدار کردم و وسایلمون رو جمع کردیم بعدش به نزاکو و یونگی هم خبر دادیم که وسایلمون رو جمع کنن
ویو وقتی میخوان راه بیفتن🗿
جیمین ویو
رفتیم دنبال نزاکو و یونگی و سوارشون کردیم
علامت یونگی رو یادم نیست الان اینه(&)
&خب راه بیفتیم
___________________
رسیدن🗿
وارد جزیره شدیم و رفتیم خونه ای که از قبل گرفته بودیم
ببخشید بچه ها باید با خواهرم برم بیرون بعدا رسیدم به ونه مینویسم ادامشو
۳.۱k
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.