p25
از زبان ات
همیشه زیر نظرش بودم؟ یعنی اون مرده ناشناس خودش بود.
فلش بک...
+دنبال خونه میگردی
ات : اوهوم
+(پوزخند )
ات : چیش ب تو مربوطه؟جیوو راضی نمیشه با غریبه حرف بزنم
+قصد کاری ندارم. ی عمارت دارم.قدیمیه عمرش بیشتر از 100 ساله
ات : هوم.تاحالا میخواستم ی عمارت داشته باشم. حس خفن طوری بم دس میده
+ هوم🗿
ات : ولی ما پول نداریم
+نیازی ب پول ندارم
ات : جدی؟ باشه قبوله
پایان فلش بک.........
با نگاه اول معلوم بود ادم وحشی و خشنی باشه ولی اون هیچ وقت قصد خوردن خون منو نداشت...به خودش اسیب میزد که نزدیکم نشه..درسته که اوایل بد اخلاقی میکرد ولی اون فقد میخواست کنارش باشم و کم کم بهم نزدیک باشه . ولی ینی اینقد بچه های کوچولو رو دوست داره. همه جا بود.
فلش بک 3 سال پیش....
جیوو : ات اون بستنی فروشه که با بچه ها بازی میکرد یه ادم خوار در اومد...حالا شایعه کردن که ادم خواره بعضیا هم میگن ومپایره...بعضیا هم میگن یه قاتل پیش نیس که بچه هارو میبرد به جنگل
ات : اون مرد ناشناسه رو میگی؟
جیوو : اوهوم...عکس واضح از چهرش نگرفتن عکسش تاره
ات : ولی من هر روز میبینمش عین روانیا چشماش با راه رفتنم حرکت میکنه. چشای قرمز خوشگلی هم داره
جیوو : مواظب باش وقتی میری بیرون. ممکنه تورو زیر نظر داشته باشه
ات : نگران نباش اتفاقی نمیوفته
جیوو : امیدوارم اینطور باشه
پایان فلش بک.......
ات : ته ته..خودم ارزوتو براورده میکنم
تهیونگ :*شوکه*
زدمش کنار و نشستم رو پاهاش و دکمه های پیرهنشو باز کردم
تهیونگ : ا..ات...نمیخوام بهت اسیب بزنم
ات : اینو به یه ومپایر نگو...
همیشه زیر نظرش بودم؟ یعنی اون مرده ناشناس خودش بود.
فلش بک...
+دنبال خونه میگردی
ات : اوهوم
+(پوزخند )
ات : چیش ب تو مربوطه؟جیوو راضی نمیشه با غریبه حرف بزنم
+قصد کاری ندارم. ی عمارت دارم.قدیمیه عمرش بیشتر از 100 ساله
ات : هوم.تاحالا میخواستم ی عمارت داشته باشم. حس خفن طوری بم دس میده
+ هوم🗿
ات : ولی ما پول نداریم
+نیازی ب پول ندارم
ات : جدی؟ باشه قبوله
پایان فلش بک.........
با نگاه اول معلوم بود ادم وحشی و خشنی باشه ولی اون هیچ وقت قصد خوردن خون منو نداشت...به خودش اسیب میزد که نزدیکم نشه..درسته که اوایل بد اخلاقی میکرد ولی اون فقد میخواست کنارش باشم و کم کم بهم نزدیک باشه . ولی ینی اینقد بچه های کوچولو رو دوست داره. همه جا بود.
فلش بک 3 سال پیش....
جیوو : ات اون بستنی فروشه که با بچه ها بازی میکرد یه ادم خوار در اومد...حالا شایعه کردن که ادم خواره بعضیا هم میگن ومپایره...بعضیا هم میگن یه قاتل پیش نیس که بچه هارو میبرد به جنگل
ات : اون مرد ناشناسه رو میگی؟
جیوو : اوهوم...عکس واضح از چهرش نگرفتن عکسش تاره
ات : ولی من هر روز میبینمش عین روانیا چشماش با راه رفتنم حرکت میکنه. چشای قرمز خوشگلی هم داره
جیوو : مواظب باش وقتی میری بیرون. ممکنه تورو زیر نظر داشته باشه
ات : نگران نباش اتفاقی نمیوفته
جیوو : امیدوارم اینطور باشه
پایان فلش بک.......
ات : ته ته..خودم ارزوتو براورده میکنم
تهیونگ :*شوکه*
زدمش کنار و نشستم رو پاهاش و دکمه های پیرهنشو باز کردم
تهیونگ : ا..ات...نمیخوام بهت اسیب بزنم
ات : اینو به یه ومپایر نگو...
۷۸.۴k
۰۵ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.