پارت:۱۶
پارت:۱۶
#ازدواج_اجباری🦋>
جیمینا
_هوم
میشه بلند شم؟
_چرا
خب هم دیگه غذا نمیخورم هم خسته شدم
_نچ تا من نگفتم حق نداری بلند شی
اخه جی.......
ویو ا/ت:
تا میخواستم حرفم رو کامل بگم یهو لباس رو گذاشت رو لبام و شروع کرد اروم لبام رو خوردن راستش میخواستم مقاومت کنم اما جوری که دستشو رو کمرم میکشید نتونستم طاقت بیارم و منم همکاری کردم و دستم رو گذاشتم پشت گردنش و محکم تر کمرم رو گرفت با یه دستش کمرم رو گرفت با دست دیگش موهام رو نوازش میکرد کم کم رفت سمت گردنم و اروم مک میزد زیرم چیزی احساس کردم و فهمیدم باید این وضع رو جمع کنم به یه بهونه ای از رو پاهاش بلند شدم
جیمیناااا
_اومم ولم کن کارمو انجام بدم
جیمیناااا منو نگا کن
_چیه(بم و خمار)
من دستشویی دارم خببب مهم تر از کار توعههه... میخوام برم دستشویییییی
_نچ
ای جیمیناااااااااااااااااااااا قول میدم شب انجام بده بزار برممم
_قول؟
قوللل
_برو
میسیییییی
*بچه ها ببخشید بدقولی کردممم*
#ازدواج_اجباری🦋>
جیمینا
_هوم
میشه بلند شم؟
_چرا
خب هم دیگه غذا نمیخورم هم خسته شدم
_نچ تا من نگفتم حق نداری بلند شی
اخه جی.......
ویو ا/ت:
تا میخواستم حرفم رو کامل بگم یهو لباس رو گذاشت رو لبام و شروع کرد اروم لبام رو خوردن راستش میخواستم مقاومت کنم اما جوری که دستشو رو کمرم میکشید نتونستم طاقت بیارم و منم همکاری کردم و دستم رو گذاشتم پشت گردنش و محکم تر کمرم رو گرفت با یه دستش کمرم رو گرفت با دست دیگش موهام رو نوازش میکرد کم کم رفت سمت گردنم و اروم مک میزد زیرم چیزی احساس کردم و فهمیدم باید این وضع رو جمع کنم به یه بهونه ای از رو پاهاش بلند شدم
جیمیناااا
_اومم ولم کن کارمو انجام بدم
جیمیناااا منو نگا کن
_چیه(بم و خمار)
من دستشویی دارم خببب مهم تر از کار توعههه... میخوام برم دستشویییییی
_نچ
ای جیمیناااااااااااااااااااااا قول میدم شب انجام بده بزار برممم
_قول؟
قوللل
_برو
میسیییییی
*بچه ها ببخشید بدقولی کردممم*
۵.۲k
۱۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.