۱
پارت ۱
ات ویو :
عایییییش دوباره یه روز خسته کننده ی دیگه
خسته شدممممممم
اه اه که یاد حرف دیشب عموم افتادم
"" شنیدم کارآموزی فردا بیا کمپانی بیگ هیت ""
اوههه پاشدم رفتم سرویس و حموم هم رفتم اومدن بیرون آرایش کردم موهامو حالت دادم لباسمم پوشیدم رفتم پایین اها خودمو معرفی نکردم
اهم اتم ۱۹ سالمه دوس دختره فیلیکسم خیلی بهم گیر میده و باهم تو یه خونه زندگی میکنیم
- کجا میری ؟؟
ات : کمپانی
- وایسا منم بیام
ات : مگه نمیدونی عموم ازت متنفره
- اتتتت
ات : چیه ( خنده )
- میخوام بیام
ات : من میرم بعد تو بیا .. چون اینطوری میفهمه تویه خونه ایم
- واقعا تازه میخواستم ماجرای دیشبم بگم ( پوزخند )
ات : تو غلط میکنی
- برو دیگه دیرت میشه ها
ات : باییییی بای
- خدافظ
فلش بک به کمپانی :
ات ویو :
وقتی جلوی در کمپانی رسیدم نفس عمیقی کشیدم وارد شدم دوباره پچ وپچ ها شروع شد
خیلی با اعتماد بنفس حرکت کردم رسیدم به یه آسانسور بعد چند مین چنتا پسر اومد پشتم
جی هوپ : شوگا رو بگیرین خوابید
ته : یا خدااا
جی کی : نیوفتی جیمین
جیمین : نه اوکیه
جین : خدایا صبر بده
نامی : من شمارو نمیشناسم اوکی
ات ویو :
در آسانسور باز شد رفتم تو برگشتم سمتشون
که همه باهم اومدن تو
ات : هی ببخشید ولی ظرفیت چند نفره ؟
نامی: ۱۰
ات : اها
ته : کارآموزی
ات : بله
جی کی : طبقه چند میری
ات : ام ۳
همه باهم : سههههه
ات : آره مگه مشکلیه
شوگا : با پی دی نیم چیکار داری ؟؟
ات : میشناسینشون ؟
جین : بله سرپرست گروهمونه
ات : اها اسم گروهمتون( چون اعضا ماسک داشتن )
جیمین : بی تی اس
ات : چیییی ( داد )
جی کی : هی آروم باش
ات : من آرومم
ات ویو:
آسانسور باز شد با کله رفتم تو اتاق عموم
اون ۷ نفرم پشتم اومدن
ات : هییی عمو
* هی دخترم سلام
ات : ازتون دلخورم نگفتین سرپرست بی تی اسین میدونستین که من طرفدارشونم
* وا چرا اینطوری میکنی حالا بشین
ات : ( نشست و اعضا هم نشستن )
شوگا : و شما هم همینطور نگفتین برادرزاده ایبه این زیبایی دارین !
* از همتون معذرت میخوام ... ات با فیلیکس کات کردی ؟
ات : چرا باید باهاش کات کنم عمو ؟؟
* میدونی قوانین ایدل شدنه
ات : هوفف یه کاریش میکنم
ته : دوست پسر داری ؟
ات : بله
( در اتاق باز شد و فیلیکس وارد شد )
اسلاید آخر لباس ات برا کمپانی
ات ویو :
عایییییش دوباره یه روز خسته کننده ی دیگه
خسته شدممممممم
اه اه که یاد حرف دیشب عموم افتادم
"" شنیدم کارآموزی فردا بیا کمپانی بیگ هیت ""
اوههه پاشدم رفتم سرویس و حموم هم رفتم اومدن بیرون آرایش کردم موهامو حالت دادم لباسمم پوشیدم رفتم پایین اها خودمو معرفی نکردم
اهم اتم ۱۹ سالمه دوس دختره فیلیکسم خیلی بهم گیر میده و باهم تو یه خونه زندگی میکنیم
- کجا میری ؟؟
ات : کمپانی
- وایسا منم بیام
ات : مگه نمیدونی عموم ازت متنفره
- اتتتت
ات : چیه ( خنده )
- میخوام بیام
ات : من میرم بعد تو بیا .. چون اینطوری میفهمه تویه خونه ایم
- واقعا تازه میخواستم ماجرای دیشبم بگم ( پوزخند )
ات : تو غلط میکنی
- برو دیگه دیرت میشه ها
ات : باییییی بای
- خدافظ
فلش بک به کمپانی :
ات ویو :
وقتی جلوی در کمپانی رسیدم نفس عمیقی کشیدم وارد شدم دوباره پچ وپچ ها شروع شد
خیلی با اعتماد بنفس حرکت کردم رسیدم به یه آسانسور بعد چند مین چنتا پسر اومد پشتم
جی هوپ : شوگا رو بگیرین خوابید
ته : یا خدااا
جی کی : نیوفتی جیمین
جیمین : نه اوکیه
جین : خدایا صبر بده
نامی : من شمارو نمیشناسم اوکی
ات ویو :
در آسانسور باز شد رفتم تو برگشتم سمتشون
که همه باهم اومدن تو
ات : هی ببخشید ولی ظرفیت چند نفره ؟
نامی: ۱۰
ات : اها
ته : کارآموزی
ات : بله
جی کی : طبقه چند میری
ات : ام ۳
همه باهم : سههههه
ات : آره مگه مشکلیه
شوگا : با پی دی نیم چیکار داری ؟؟
ات : میشناسینشون ؟
جین : بله سرپرست گروهمونه
ات : اها اسم گروهمتون( چون اعضا ماسک داشتن )
جیمین : بی تی اس
ات : چیییی ( داد )
جی کی : هی آروم باش
ات : من آرومم
ات ویو:
آسانسور باز شد با کله رفتم تو اتاق عموم
اون ۷ نفرم پشتم اومدن
ات : هییی عمو
* هی دخترم سلام
ات : ازتون دلخورم نگفتین سرپرست بی تی اسین میدونستین که من طرفدارشونم
* وا چرا اینطوری میکنی حالا بشین
ات : ( نشست و اعضا هم نشستن )
شوگا : و شما هم همینطور نگفتین برادرزاده ایبه این زیبایی دارین !
* از همتون معذرت میخوام ... ات با فیلیکس کات کردی ؟
ات : چرا باید باهاش کات کنم عمو ؟؟
* میدونی قوانین ایدل شدنه
ات : هوفف یه کاریش میکنم
ته : دوست پسر داری ؟
ات : بله
( در اتاق باز شد و فیلیکس وارد شد )
اسلاید آخر لباس ات برا کمپانی
۱۳.۰k
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.