مرا با چشم گریان افریدند!!
بسطامی (غزلیات)/مردان خدا پردهی پندار دریدند
زبانپیگیریویرایش
< فروغی بسطامی (غزلیات)
فروغی بسطامی (غزلیات) از فروغی بسطامی
(مردان خدا پردهی پندار دریدند)
مردان خدا پردهی پندار دریدندیعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند هر دست که دادند از آن دست گرفتندهر نکته که گفتند همان نکته شنیدند یک طایفه را بهر مکافات سرشتندیک سلسله را بهر ملاقات گزیدند یک فرقه به عشرت در کاشانه گشادندیک زمره به حسرت سر انگشت گزیدند جمعی به در پیر خرابات خرابندقومی به بر شیخ مناجات مریدند یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصدیک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند فریاد که در رهگذر آدم خاکیبس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند همت طلب از باطن پیران سحرخیززیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند زنهار مزن دست به دامان گروهیکز حق ببریدند و به باطل گرویدند چون خلق درآیند به بازار حقیقتترسم نفروشند متاعی که خریدند کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند استکاین جامه به اندازهی هر کس نبریدند مرغان نظرباز سبکسیر فروغیاز دام گه خاک بر افلاک پریدند
👍✌💪💪🌹🌹🔥Ⓜ️Ⓜ️♥️🆘️👏👏🤫🤫🤫
زبانپیگیریویرایش
< فروغی بسطامی (غزلیات)
فروغی بسطامی (غزلیات) از فروغی بسطامی
(مردان خدا پردهی پندار دریدند)
مردان خدا پردهی پندار دریدندیعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند هر دست که دادند از آن دست گرفتندهر نکته که گفتند همان نکته شنیدند یک طایفه را بهر مکافات سرشتندیک سلسله را بهر ملاقات گزیدند یک فرقه به عشرت در کاشانه گشادندیک زمره به حسرت سر انگشت گزیدند جمعی به در پیر خرابات خرابندقومی به بر شیخ مناجات مریدند یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصدیک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند فریاد که در رهگذر آدم خاکیبس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند همت طلب از باطن پیران سحرخیززیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند زنهار مزن دست به دامان گروهیکز حق ببریدند و به باطل گرویدند چون خلق درآیند به بازار حقیقتترسم نفروشند متاعی که خریدند کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند استکاین جامه به اندازهی هر کس نبریدند مرغان نظرباز سبکسیر فروغیاز دام گه خاک بر افلاک پریدند
👍✌💪💪🌹🌹🔥Ⓜ️Ⓜ️♥️🆘️👏👏🤫🤫🤫
۱۹۴
۰۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.