P¹
سلام اسم من مین ا.ته و ۲۳ سالمه من یه برادر دارم اسمش یونگیه منو اون بیشتر موقع ها جنگ و دعوا داریم ولی خیلی همدیگرو دوس داریم،
من مادرمو تث حادثه تصادف از دست دادم، ما توی خانواده ثروتمندی بزرگ شدیم، پدرمم قمار میکنه سر همین قماراش خیلی از چیزامونو از دست دادیم...
سلام اسم من جئون جانگ کوکه و ۲۵ سالمه، من بزرگترین مافیای کره ام...مادرمو زمانی که بچه بودم از دست دادم..مادرم سرطان گرفتو مرد..پدرمم مافیاس
علامت کوکی_
علامت تو+
(بابای ا.ت و مینویسم ب.ت)
ساعت ۹:۳۵ صب
از زبان ا.ت
با صدای آلارم گوشیم از خواب پاشدم رفتم دسشویی کارای لازمو کردم اومدم موهامو شونه کردم بافتم و تختمو مرتب کردم...رفتم پایین دیدم پدرم و داداشم سر میز نشستن ودارن صبونه میخورن
ب.ت: سلام صب بخیر
+ صب بخیر
یونگی: سلام
بدون حرف دیگه ای رفتمو سر میز نشستمو صبحونمو خوردم...
صبحانم ک تموم شد تشکر کردم و بلند شدم و رفتم تو اتاقم...یکم با گوشی ور رفتم ساعت شد ۱٠:۳۴ پاشدم اتاقمو مرتب کردم و رفتم تو حیات سگمو بغل کردم و باهم روی تاب نشستیم همینطوری داشتم تاب میخوردم ک.....
من مادرمو تث حادثه تصادف از دست دادم، ما توی خانواده ثروتمندی بزرگ شدیم، پدرمم قمار میکنه سر همین قماراش خیلی از چیزامونو از دست دادیم...
سلام اسم من جئون جانگ کوکه و ۲۵ سالمه، من بزرگترین مافیای کره ام...مادرمو زمانی که بچه بودم از دست دادم..مادرم سرطان گرفتو مرد..پدرمم مافیاس
علامت کوکی_
علامت تو+
(بابای ا.ت و مینویسم ب.ت)
ساعت ۹:۳۵ صب
از زبان ا.ت
با صدای آلارم گوشیم از خواب پاشدم رفتم دسشویی کارای لازمو کردم اومدم موهامو شونه کردم بافتم و تختمو مرتب کردم...رفتم پایین دیدم پدرم و داداشم سر میز نشستن ودارن صبونه میخورن
ب.ت: سلام صب بخیر
+ صب بخیر
یونگی: سلام
بدون حرف دیگه ای رفتمو سر میز نشستمو صبحونمو خوردم...
صبحانم ک تموم شد تشکر کردم و بلند شدم و رفتم تو اتاقم...یکم با گوشی ور رفتم ساعت شد ۱٠:۳۴ پاشدم اتاقمو مرتب کردم و رفتم تو حیات سگمو بغل کردم و باهم روی تاب نشستیم همینطوری داشتم تاب میخوردم ک.....
۵۸.۱k
۲۷ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.