سلاح سرد(پارت12)
-راوی ویو-
بعد از30مین هوسوک رسید به جیمین و جینهو و کوک بقیه هم باهاش بودن کوک و جیمین سوار ون میشن و جینهو با موور جلوشون راه میافته .....بعد از 40مین میرسن و هوسوک بیرون عمارت دور تر زیر درختا وایمیسته و جینهو با موتور وارد حیاط عمارت میشه....
جین کل دوربینای مداربسته عمارت هک مکینه و خاموششون میکنه و بقیه یعنی کوک و ته و نامجون میرن تا از بالا پشت بوم برن داخل
وقتی میرسن داخل صحنه ای که میبینن خشکشون میزنه!!!!
کل بادیگاردا تیر خورده رو زمین افتاده بودن و جینهو نبود پس از هم جداشدن تا همه جارو بگردن تو هراتاقی رفتن نبودن تا اینه نامجون به اتاق ته راه رو میرسه و میبینه قفل پس با لگد میشکونتش و بازش میکنه که میبینه همه ی بچه ها به جز جینهو و کیمین هستن....دهناشون که باز میکنه
مینهو:کیمین کیمین اون عوضی کیمین برد!!!!!!!!!
با این حرف نامجون سریع خبر میده و بقیه سریع همه جارو میگردن تا اینکه تصمیم میگیرن به جین بگ تا دوربینارو چک کنه وقتی چک مکینه میفهمن که طبققه ی اول ته راه رو یه اتاق بزرگه و رفتن داخل اون جیمین و کوک سریع میرن سراغ اون در و میبین که جینهو اروم اروم داره میره سمت در و وقتی میبینه جیمین و کوک تو راه رو هستن سریع دستشو به علامت سکوت میگیره و اروم اسلحشو از پشت کمرش در میاره و اروم سمت در میره وقتی در باز میکنه صحنه ای که میبینه خون جلو چشمش میگیره و در محکم میکوبه که باعث میشه مرده برگرده و یه تیر خالی میکنه تو سرش...اره اون مرد داشت به کیمین نزدیک میشد و اروم اروم دکمه های لباسش باز میکرد که جینهو سر رسید و نذاشت اتفاقی بیافته کیمین تا جینهو رو میبینه سریع میدوعه و بغلش میکنه جینهو همیشه از بغل کردن متنفر بود و هروقت هرکی میخواست بغلش کنه نمیذاشت اما این دفعه کاری نکرد و گذاشت که کیمین بغلش کنه و خودشم بغلش کرد کیمین سرشو میاره بالا که میبینه جیمین و کوک دارن شوکه نگاهشون میکنن ...جینهو و کیمین و کوک و جیمین سریع میرن تو سالن که میبینن بقیه هم اونجان تا مینهو جینهورو میبینه سریع بغلش میکنه
جینهو:امدم دیگه جای نگرانی نیست(با لحن اروم)
مینهو:هومم ممنون که برگشتی
جینهو که با موتور امده بود و هیچ ماشینی نداشت تا برگردن پس اعضا تصمیم میگیرن تا اونارو برسونن
جینهو:من با موتور میام..
مینهو:نهتو تنها نمیری >>
و همه زدن زیر خنده که باعث شد جینهو یه لبخند بزنه معمولا کم پیش میاد که جینهو لبخند بزنه چون از وقتی 15سالش بود تصمیم گرفت که دیگه خوشحال نباشه و به خاطر مشکلاتی که داشت یه جورای یافسرده شده بود .......
ریونهو با موتور برگشت و بقیه هم تو ون نشسته بودن.....
پایان پارت12
بعد از30مین هوسوک رسید به جیمین و جینهو و کوک بقیه هم باهاش بودن کوک و جیمین سوار ون میشن و جینهو با موور جلوشون راه میافته .....بعد از 40مین میرسن و هوسوک بیرون عمارت دور تر زیر درختا وایمیسته و جینهو با موتور وارد حیاط عمارت میشه....
جین کل دوربینای مداربسته عمارت هک مکینه و خاموششون میکنه و بقیه یعنی کوک و ته و نامجون میرن تا از بالا پشت بوم برن داخل
وقتی میرسن داخل صحنه ای که میبینن خشکشون میزنه!!!!
کل بادیگاردا تیر خورده رو زمین افتاده بودن و جینهو نبود پس از هم جداشدن تا همه جارو بگردن تو هراتاقی رفتن نبودن تا اینه نامجون به اتاق ته راه رو میرسه و میبینه قفل پس با لگد میشکونتش و بازش میکنه که میبینه همه ی بچه ها به جز جینهو و کیمین هستن....دهناشون که باز میکنه
مینهو:کیمین کیمین اون عوضی کیمین برد!!!!!!!!!
با این حرف نامجون سریع خبر میده و بقیه سریع همه جارو میگردن تا اینکه تصمیم میگیرن به جین بگ تا دوربینارو چک کنه وقتی چک مکینه میفهمن که طبققه ی اول ته راه رو یه اتاق بزرگه و رفتن داخل اون جیمین و کوک سریع میرن سراغ اون در و میبین که جینهو اروم اروم داره میره سمت در و وقتی میبینه جیمین و کوک تو راه رو هستن سریع دستشو به علامت سکوت میگیره و اروم اسلحشو از پشت کمرش در میاره و اروم سمت در میره وقتی در باز میکنه صحنه ای که میبینه خون جلو چشمش میگیره و در محکم میکوبه که باعث میشه مرده برگرده و یه تیر خالی میکنه تو سرش...اره اون مرد داشت به کیمین نزدیک میشد و اروم اروم دکمه های لباسش باز میکرد که جینهو سر رسید و نذاشت اتفاقی بیافته کیمین تا جینهو رو میبینه سریع میدوعه و بغلش میکنه جینهو همیشه از بغل کردن متنفر بود و هروقت هرکی میخواست بغلش کنه نمیذاشت اما این دفعه کاری نکرد و گذاشت که کیمین بغلش کنه و خودشم بغلش کرد کیمین سرشو میاره بالا که میبینه جیمین و کوک دارن شوکه نگاهشون میکنن ...جینهو و کیمین و کوک و جیمین سریع میرن تو سالن که میبینن بقیه هم اونجان تا مینهو جینهورو میبینه سریع بغلش میکنه
جینهو:امدم دیگه جای نگرانی نیست(با لحن اروم)
مینهو:هومم ممنون که برگشتی
جینهو که با موتور امده بود و هیچ ماشینی نداشت تا برگردن پس اعضا تصمیم میگیرن تا اونارو برسونن
جینهو:من با موتور میام..
مینهو:نهتو تنها نمیری >>
و همه زدن زیر خنده که باعث شد جینهو یه لبخند بزنه معمولا کم پیش میاد که جینهو لبخند بزنه چون از وقتی 15سالش بود تصمیم گرفت که دیگه خوشحال نباشه و به خاطر مشکلاتی که داشت یه جورای یافسرده شده بود .......
ریونهو با موتور برگشت و بقیه هم تو ون نشسته بودن.....
پایان پارت12
۵.۱k
۱۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.