پارت شانزدهم
پارت شانزدهم
دوستپسرقراردادی
کوک:ببینم دفعهی دیگه دوباره ات رو اذیت کنی قطعا بهت رحم نمیکنم حالا بگو ببینم واسه چی اینجایی سمور بیمصرف؟
دامبی:هق…هق بابات بهم..هق…
کوک:اهههه بسه اینقد هق هق نکن(عصبی)
دامبی:بابات بهم گفت بیام اینجا تا فردا صبح برای خریدای عروسی با کوک بریم بیرون
کوک:برو بابا بریم دیگه جی من تورو میفرستم با یکی از بادیگاردا بری حالا گمشو برو تو اون اتاقت اجوما راهنماییش کن
(اجوما بردش تو اتاق خودش و ات و کوک هم توی اتاق خودشونن)
ات:کوکی فک نمیکنی یکم بیش از حد بد باهاش رفتار کردی؟؟؟
کوک:بیبی اون حقشه نباید تورو اذیت میکرد
ات خودشو تو بغل کو جا داد و رفت سمتش
که کوک لپشو بوس کردو گفت تو بهترین و مهمترین فرد زندگیمی نفسمممم
ات:کوکی میگم
کوک:بگو
ات:بیا فردا با دامبی که رفت خرید ماهم بریم خرید میخام برو برای خودم لباس بگیرم🥺
کوک:ووییی من چجوری به این قیافهات نه بگم؟؟؟؟
ات:🥺🥺🥺
کوک:باشه میریم خوب؟؟؟
ات:یسسسسسسسسسس
کوک:خنده حلا بگیر بخاب قشنگم
ات:باشه…..
شرطا:
لایک:۱۰
کامنت:۵
دوستپسرقراردادی
کوک:ببینم دفعهی دیگه دوباره ات رو اذیت کنی قطعا بهت رحم نمیکنم حالا بگو ببینم واسه چی اینجایی سمور بیمصرف؟
دامبی:هق…هق بابات بهم..هق…
کوک:اهههه بسه اینقد هق هق نکن(عصبی)
دامبی:بابات بهم گفت بیام اینجا تا فردا صبح برای خریدای عروسی با کوک بریم بیرون
کوک:برو بابا بریم دیگه جی من تورو میفرستم با یکی از بادیگاردا بری حالا گمشو برو تو اون اتاقت اجوما راهنماییش کن
(اجوما بردش تو اتاق خودش و ات و کوک هم توی اتاق خودشونن)
ات:کوکی فک نمیکنی یکم بیش از حد بد باهاش رفتار کردی؟؟؟
کوک:بیبی اون حقشه نباید تورو اذیت میکرد
ات خودشو تو بغل کو جا داد و رفت سمتش
که کوک لپشو بوس کردو گفت تو بهترین و مهمترین فرد زندگیمی نفسمممم
ات:کوکی میگم
کوک:بگو
ات:بیا فردا با دامبی که رفت خرید ماهم بریم خرید میخام برو برای خودم لباس بگیرم🥺
کوک:ووییی من چجوری به این قیافهات نه بگم؟؟؟؟
ات:🥺🥺🥺
کوک:باشه میریم خوب؟؟؟
ات:یسسسسسسسسسس
کوک:خنده حلا بگیر بخاب قشنگم
ات:باشه…..
شرطا:
لایک:۱۰
کامنت:۵
۴.۰k
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.