دختر اجاره ای 🕸🖤
دختر اجاره ای 🕸🖤
𝐩𝐚𝐫 ⁴¹
𝒓𝒆𝒏𝒕 𝒈𝒊𝒓
وارد اتاق شدن ولی هیچ حرفی باهم نزدن
جنی ویو: چجوری یک هفته باید اینجا
باشم، اگه دوباره عاشقش بشم چی؟ نه، این اتفاق
نمیوفته، فقط سه روز، تو میتونی
تهیونگ ویو: خیلی خوش حالم که دیر رسیدم و اونم
دیر رسید، من میدونم، هنوزم دوستم داره، مطمعنم یه
شانس دیگه دارم
وسایلشون رو چیدن
باید برای مهمونی شب آماده میشدن
جنی رفت حمام و بعد از ³⁰ دقیقه اومد بیرون
تهیونگ مدام به گردن جنی نگاه میکرد
تهیونگ زمزمه کرد : کاشکی الان میتونستم داشته باشمش
جنی سریع سمت اتاقش رفت.. نمیخواست تهیونگ رو اذیت کنه..
موهاش رو خشک کرد و جلوی آینه نشست آرایش کنه
کارش که تموم شد لباسش مهمانیش رو از چمدون در
آورد و پوشید[اسلاید دوم] و بعد موهاش رو درست کرد
ویو تهیونگ
تهیونگ کت و شلوار سیاهش رو پوشید، موهاش رو درست کرد
هر دو باهم اومدن بیرون
چشمشون به هم خورد و به هم خیره شدند
جنی: نمیتونم بهش فکر نکنم ولی خیلی وقته با کت
شلوار ندیدمش، خیلی زود یادم رفت چقد جذاب میشه
تهیونگ: من چجوری امشب میتونم نداشتنشو تحمل
کنم، جنی واقعا زیبا شده، نمیشه دست از نگاه کردنش برداشت
جنی: بهت میاد.. این کت شلوار
تهیونگ ساکت موند
تهیونگ: فکر نکنم کس دیگه این به این اندازه که تو
توی این لباس زیبایی ، زیبا بشه
جنی: ممنون
سریع رفت بیرون
تهیونگ دستشو گذاشت روی قلبش
تهیونگ: دارم دیوونه میشم.. اون واقعا زیباست
【ساعت ⁷ بود】
همه پایین جمع شده بودند
تهیونگ نگاهش رو از جنی برنمیداشت
بعد از تموم شدن سخنرانی رئیس جمهور نمایش رقص
اجرا شد و همه شروعبه پذیرایی از خودشون کردن
جنی یه بطری شراب برداشت و لیوانش رو پر کرد
نشست و رقصیدن بقیه رو تماشا کرد
【نیم ساعت بعد】
تهیونگ و جنی هردو مست شدند
𝐩𝐚𝐫 ⁴¹
𝒓𝒆𝒏𝒕 𝒈𝒊𝒓
وارد اتاق شدن ولی هیچ حرفی باهم نزدن
جنی ویو: چجوری یک هفته باید اینجا
باشم، اگه دوباره عاشقش بشم چی؟ نه، این اتفاق
نمیوفته، فقط سه روز، تو میتونی
تهیونگ ویو: خیلی خوش حالم که دیر رسیدم و اونم
دیر رسید، من میدونم، هنوزم دوستم داره، مطمعنم یه
شانس دیگه دارم
وسایلشون رو چیدن
باید برای مهمونی شب آماده میشدن
جنی رفت حمام و بعد از ³⁰ دقیقه اومد بیرون
تهیونگ مدام به گردن جنی نگاه میکرد
تهیونگ زمزمه کرد : کاشکی الان میتونستم داشته باشمش
جنی سریع سمت اتاقش رفت.. نمیخواست تهیونگ رو اذیت کنه..
موهاش رو خشک کرد و جلوی آینه نشست آرایش کنه
کارش که تموم شد لباسش مهمانیش رو از چمدون در
آورد و پوشید[اسلاید دوم] و بعد موهاش رو درست کرد
ویو تهیونگ
تهیونگ کت و شلوار سیاهش رو پوشید، موهاش رو درست کرد
هر دو باهم اومدن بیرون
چشمشون به هم خورد و به هم خیره شدند
جنی: نمیتونم بهش فکر نکنم ولی خیلی وقته با کت
شلوار ندیدمش، خیلی زود یادم رفت چقد جذاب میشه
تهیونگ: من چجوری امشب میتونم نداشتنشو تحمل
کنم، جنی واقعا زیبا شده، نمیشه دست از نگاه کردنش برداشت
جنی: بهت میاد.. این کت شلوار
تهیونگ ساکت موند
تهیونگ: فکر نکنم کس دیگه این به این اندازه که تو
توی این لباس زیبایی ، زیبا بشه
جنی: ممنون
سریع رفت بیرون
تهیونگ دستشو گذاشت روی قلبش
تهیونگ: دارم دیوونه میشم.. اون واقعا زیباست
【ساعت ⁷ بود】
همه پایین جمع شده بودند
تهیونگ نگاهش رو از جنی برنمیداشت
بعد از تموم شدن سخنرانی رئیس جمهور نمایش رقص
اجرا شد و همه شروعبه پذیرایی از خودشون کردن
جنی یه بطری شراب برداشت و لیوانش رو پر کرد
نشست و رقصیدن بقیه رو تماشا کرد
【نیم ساعت بعد】
تهیونگ و جنی هردو مست شدند
۵.۲k
۳۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.