پارت دوم
پارت دوم
که یهو دوتا پسر با دستای خونی از پیشم رد شدن اولش ترسیدم بعدش بیخیال شدم
ا٫ت:اوه خدای من (ترسیدش اینجا)
جوکیونگ: چیزی گفتی
ا٫ت:نه
جوکیونگ:باشه
ویو ا٫ت
جوکیونگ منو برد داخل کلاس اون دوتا پسر هم بودن (جونگکوک و تهیونگ میگه) یهو شروع کردن پچ پچ کردن یه دختره که قیافش شبیه هرزه ها بود آمد پیشم
لیا:اووو یک هرزه به کلاسمون ازافه شد
ا٫ت:اسمه خودتو رو من نزار
لیا:اوووو زبون درازم هستی که
رفتم بشینم که جوکیونگ گفت برو بین جونگکوک و تهیونگ بشین منم رفتم نشستم که یهو جونگکوک دستشو گذاشت بین پاهام در گوشم گفت
جونگکوک:رون های سفیدی داری تحریک شدم
یک لرزی تو وجود فرا گرفت دیدم دیکش خیلی بزرگ شده دوباره تهیونگ دستش رو برد سمت پوسیم داشت مالش میداد که استاد آمد
استاد:سلام بچه ها امروز یک دانش آموز جدید داریم رفتم پای تخته
ا٫ت:سلام بچه ها اسمم ا٫ت هست خوشحالم که به این مدرسه آمدم
رفتم نشستم سر جام که جونگکوک گفت
که یهو دوتا پسر با دستای خونی از پیشم رد شدن اولش ترسیدم بعدش بیخیال شدم
ا٫ت:اوه خدای من (ترسیدش اینجا)
جوکیونگ: چیزی گفتی
ا٫ت:نه
جوکیونگ:باشه
ویو ا٫ت
جوکیونگ منو برد داخل کلاس اون دوتا پسر هم بودن (جونگکوک و تهیونگ میگه) یهو شروع کردن پچ پچ کردن یه دختره که قیافش شبیه هرزه ها بود آمد پیشم
لیا:اووو یک هرزه به کلاسمون ازافه شد
ا٫ت:اسمه خودتو رو من نزار
لیا:اوووو زبون درازم هستی که
رفتم بشینم که جوکیونگ گفت برو بین جونگکوک و تهیونگ بشین منم رفتم نشستم که یهو جونگکوک دستشو گذاشت بین پاهام در گوشم گفت
جونگکوک:رون های سفیدی داری تحریک شدم
یک لرزی تو وجود فرا گرفت دیدم دیکش خیلی بزرگ شده دوباره تهیونگ دستش رو برد سمت پوسیم داشت مالش میداد که استاد آمد
استاد:سلام بچه ها امروز یک دانش آموز جدید داریم رفتم پای تخته
ا٫ت:سلام بچه ها اسمم ا٫ت هست خوشحالم که به این مدرسه آمدم
رفتم نشستم سر جام که جونگکوک گفت
۲۸۳
۰۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.