p4
از زبان ات
رفتم طبقه بالا
جیوو : کجا میری
ات : فضولی
جیوو : خوش بگزره🗿
رفتم تو ی اتاقی پر کتاب بود
ات : واهایی کتاب •-•
نامجون : اینجا چیکار میکنی
ات : همه اینارو میخونی؟ •-•
نامجون : پ نه باشون بازی میکنم
ات : میتونم یکیشونو ببرم
نامجون : نه
ات : باشه •-•....وااا چقد درازی اسمت چیه •-•
نامجون : نامجون
ات : اسمتم مث خودت جذابه
نامجون : نمیخوای بری بیرون.اخه میترسم زیر پام له شی🗿
ات : باشه •-•
رفتم بیرون رفتم تو اتاق بغلی یکم بزرگتر ب نظر میومد
تهیونگ : دلت نمیخواد گمشی؟
ات : اتاقته؟ •-•
تهیونگ : اره
ات : واا چ قشنگ. راستی اسمت چیه •-•
تهیونگ : کیم تهیونگ
ات : عی جان منم ات •-•
تهیونگ : ب ک*رم
ات : مگ ومپایرا هم ک*ر دارن؟ •-•
تهیونگ : میخوای بت نشونش بدم؟
ات : بیتلبیت
تهیونگ : گم میشی یا همینجا ب فا*ت بدم
ات : رفتم رفتم
همه اتاقارو دیدم و نشستم رو محافظ پله ها سر خوردم اون پایین ب تهش رسیدم افتادم اونم رو ومپایره ک اسمش جونگ کوک بود
جونگ کوک : تو اتاق گفتم تو دست و پا نباش
ات : ولی من تو دست و پا نیستم تو کمرم
نشسته بودم رو کمرش با یه حرکت بلند شد و با کون خوردم زمین
ات : باسنم شکست •~•....راستییی من و جیوو امشب کجا میخوابیم؟
تهیونگ : دوگزینه دارین. انباری. پذیرایی
ات : من میخوابم پیشت
تهیونگ : گمشو گونخور
ات : سگ اخلاق (눈‸눈)
تهیونگ : میدونی همین الان میتونم بکشمت
ات : گوخوردم ت پذیرایی •-•
رفتم طبقه بالا
جیوو : کجا میری
ات : فضولی
جیوو : خوش بگزره🗿
رفتم تو ی اتاقی پر کتاب بود
ات : واهایی کتاب •-•
نامجون : اینجا چیکار میکنی
ات : همه اینارو میخونی؟ •-•
نامجون : پ نه باشون بازی میکنم
ات : میتونم یکیشونو ببرم
نامجون : نه
ات : باشه •-•....وااا چقد درازی اسمت چیه •-•
نامجون : نامجون
ات : اسمتم مث خودت جذابه
نامجون : نمیخوای بری بیرون.اخه میترسم زیر پام له شی🗿
ات : باشه •-•
رفتم بیرون رفتم تو اتاق بغلی یکم بزرگتر ب نظر میومد
تهیونگ : دلت نمیخواد گمشی؟
ات : اتاقته؟ •-•
تهیونگ : اره
ات : واا چ قشنگ. راستی اسمت چیه •-•
تهیونگ : کیم تهیونگ
ات : عی جان منم ات •-•
تهیونگ : ب ک*رم
ات : مگ ومپایرا هم ک*ر دارن؟ •-•
تهیونگ : میخوای بت نشونش بدم؟
ات : بیتلبیت
تهیونگ : گم میشی یا همینجا ب فا*ت بدم
ات : رفتم رفتم
همه اتاقارو دیدم و نشستم رو محافظ پله ها سر خوردم اون پایین ب تهش رسیدم افتادم اونم رو ومپایره ک اسمش جونگ کوک بود
جونگ کوک : تو اتاق گفتم تو دست و پا نباش
ات : ولی من تو دست و پا نیستم تو کمرم
نشسته بودم رو کمرش با یه حرکت بلند شد و با کون خوردم زمین
ات : باسنم شکست •~•....راستییی من و جیوو امشب کجا میخوابیم؟
تهیونگ : دوگزینه دارین. انباری. پذیرایی
ات : من میخوابم پیشت
تهیونگ : گمشو گونخور
ات : سگ اخلاق (눈‸눈)
تهیونگ : میدونی همین الان میتونم بکشمت
ات : گوخوردم ت پذیرایی •-•
۱۵۲.۱k
۲۲ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.