زندگی پر معنا
#زندگی_پر_معنا
P11
اون گفت.... داریم میریم خونه ی دایی اینا زندگی کنیم
یاخدااا یعنی من باید پیش جوهیون بخوابم نه نه نمیخوامممممممم
اگه نباید پیش جوهیون بخوابم باید پیش جونگکوک بخوابم یاخدااااا
.....................................
ویو کوک
صبح بیدار شدم رفتم دستشویی و بعد رفتم حموم اومدم بیرون که دیدم جوهیون رو تختم نشسته....
! :عه داداش اومدی
.=:نه هنوز تو راهم برو بیرون میخوام لباس بپوشم
! :داداش یک خبر بد دارم
.=:بگو
!:عمه میخواد بیاد با ما زندگی کنه
=:خب این کجاش بده
! :نمیخوام ریخت اون دختره رو ببینم
=:هوی این دختری که میگی اسم داره اگه وقتی اومد اینجا باهاش بد رفتاری کنی میکشمت
! :من نمیخوام بخوابه تو اتاق منننن
=:خب میاد پیش من
! :باش
.............................
جوهیون رفت و لباسامو پوشیدم بعد رفتم سراق گوشیم و زنگ زدم به ا.ت
.............................................
=:سلام خوشگل خانوم....
+:سلام جونگکوک خوبی....
=:آره خوبم تو چطوری...
+:منم خوبم.... جانم کاری داشتی...
=:آره میگم جوهیون راست میگه میخواید بیاید خونه ی ما؟.......
+:آره... بابام به مامانم خیانت کرده....
=:آها میگم امروز میری شرکت......
+:آره ولی مامانم میگه اول باید بیایم اونجا بعد برم.......
=:باشه بیا بعد باهم بریم.....
+:باشه......
=:فعلا......
+:خدافظ......
.......................................
ویو ا.ت
حاضر شدیم و رفتیم توراه بودیم که دیدم یکی داره به گوشیم زنگ میزنه.....
که دیدم............
ادامه دارد
P11
اون گفت.... داریم میریم خونه ی دایی اینا زندگی کنیم
یاخدااا یعنی من باید پیش جوهیون بخوابم نه نه نمیخوامممممممم
اگه نباید پیش جوهیون بخوابم باید پیش جونگکوک بخوابم یاخدااااا
.....................................
ویو کوک
صبح بیدار شدم رفتم دستشویی و بعد رفتم حموم اومدم بیرون که دیدم جوهیون رو تختم نشسته....
! :عه داداش اومدی
.=:نه هنوز تو راهم برو بیرون میخوام لباس بپوشم
! :داداش یک خبر بد دارم
.=:بگو
!:عمه میخواد بیاد با ما زندگی کنه
=:خب این کجاش بده
! :نمیخوام ریخت اون دختره رو ببینم
=:هوی این دختری که میگی اسم داره اگه وقتی اومد اینجا باهاش بد رفتاری کنی میکشمت
! :من نمیخوام بخوابه تو اتاق منننن
=:خب میاد پیش من
! :باش
.............................
جوهیون رفت و لباسامو پوشیدم بعد رفتم سراق گوشیم و زنگ زدم به ا.ت
.............................................
=:سلام خوشگل خانوم....
+:سلام جونگکوک خوبی....
=:آره خوبم تو چطوری...
+:منم خوبم.... جانم کاری داشتی...
=:آره میگم جوهیون راست میگه میخواید بیاید خونه ی ما؟.......
+:آره... بابام به مامانم خیانت کرده....
=:آها میگم امروز میری شرکت......
+:آره ولی مامانم میگه اول باید بیایم اونجا بعد برم.......
=:باشه بیا بعد باهم بریم.....
+:باشه......
=:فعلا......
+:خدافظ......
.......................................
ویو ا.ت
حاضر شدیم و رفتیم توراه بودیم که دیدم یکی داره به گوشیم زنگ میزنه.....
که دیدم............
ادامه دارد
۲.۸k
۰۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.