حالِ او بد بود ، برای اولین بار ترك شده بود ،
حالِ او بد بود ، برای اولین بار ترك شده بود ،
بیخیالِ همه چیز ، دست بر تمام دنیـٰایم سائیدم
و پرسیدم : کجایت درد میکند ؟
پاسخ داد : همه جا . .
با بغض شکسته شده و اشكهای روان ،
دستش را بر قلبش فشرد و ادامه داد :
- قلبم اما سوخته است؛
بیخیالِ همه چیز ، دست بر تمام دنیـٰایم سائیدم
و پرسیدم : کجایت درد میکند ؟
پاسخ داد : همه جا . .
با بغض شکسته شده و اشكهای روان ،
دستش را بر قلبش فشرد و ادامه داد :
- قلبم اما سوخته است؛
۱۳.۱k
۱۴ فروردین ۱۴۰۲