We were just friends but...P.6
جیمین و رو زمین می بینه ، جیمین روی زمین افتاده بود و رنگش مث گچ شده بود
ا.ت : جیمیننن جیمیناااااااا *ا.ت بغض کرده بود
*جیمین با یک حرکت ا.تو روی زمین می خوابونه و خودش روش خیمه می زنه
جیمین : از دست من فرار می کردین لیدی ؟
ا.ت : خیلی بیشعوری عوضیییییییی ، خیلی ترسیدممممممم
جیمین می خندید
ا.ت کیوت و عصبی قهر کرده بود
جیمین : من درد دارم
ا.ت : کجات ؟ چرا ؟ چیشده ؟
جیمین : *می خنده مثل اینکه یادت رفته واسه چی از دستم فرار کرده بودی
ا.ت : عا اوننننن
جیمین : سرتو بیار بالا روبروتو نگا کن
ا.ت با تعجب سرش رو میاره بالا و با چیزی که میبینه هم خندش میگیره و هم می ترسه
^ ا.ت ویو ^
اب دهنمو صدا دار قورت دادم ، چقدر بزرگ بودددد
از ترس داشتم سکته می کردم چون هم اولین بارم بود و هم قرار بود خیلی درد داشته باشه
ولی از یک طرف داشتم از خنده میمردم که با یک حرکت من اینقدر تحریک شده
*جیمین از صدای اب دهن ا.ت خندش گرف
جیمین : نترس آروم پیش میریم
ا.ت : کوفت *خجالت
ا.ت : ولی جدی کل اینو می خوای توم جا کنی ؟
جیمین : وایی خدایا از دست تو آخ چقدر خندیدم *اشکشو پاک میکنه
جیمین : قرار نیس درد بکشی
ا.ت : یعنی چی ؟
جیمین : یعنی چی ؟ می دونی اثلا چجوریه ؟
ا.ت : گفته بودم بهت که نه
جیمین : هضم نمیشه
ا.ت : خیلی درد داره ؟
جیمین : نه بیبی نترس قول میدم اذیت نشی
ا.ت : قول میدی ؟
جیمین : اوهوم
ا.ت : چجوری به قولت اعتماد کنم ؟
جیمین : اینجوری
*ا.تو بغل میکنه و پاهای ا.تو دور خودش حلقه می کنه و با دستاش پاهای ا.تو نگه می داره و سمت اتاق میرن...
^ادامه دارد...^
ا.ت : جیمیننن جیمیناااااااا *ا.ت بغض کرده بود
*جیمین با یک حرکت ا.تو روی زمین می خوابونه و خودش روش خیمه می زنه
جیمین : از دست من فرار می کردین لیدی ؟
ا.ت : خیلی بیشعوری عوضیییییییی ، خیلی ترسیدممممممم
جیمین می خندید
ا.ت کیوت و عصبی قهر کرده بود
جیمین : من درد دارم
ا.ت : کجات ؟ چرا ؟ چیشده ؟
جیمین : *می خنده مثل اینکه یادت رفته واسه چی از دستم فرار کرده بودی
ا.ت : عا اوننننن
جیمین : سرتو بیار بالا روبروتو نگا کن
ا.ت با تعجب سرش رو میاره بالا و با چیزی که میبینه هم خندش میگیره و هم می ترسه
^ ا.ت ویو ^
اب دهنمو صدا دار قورت دادم ، چقدر بزرگ بودددد
از ترس داشتم سکته می کردم چون هم اولین بارم بود و هم قرار بود خیلی درد داشته باشه
ولی از یک طرف داشتم از خنده میمردم که با یک حرکت من اینقدر تحریک شده
*جیمین از صدای اب دهن ا.ت خندش گرف
جیمین : نترس آروم پیش میریم
ا.ت : کوفت *خجالت
ا.ت : ولی جدی کل اینو می خوای توم جا کنی ؟
جیمین : وایی خدایا از دست تو آخ چقدر خندیدم *اشکشو پاک میکنه
جیمین : قرار نیس درد بکشی
ا.ت : یعنی چی ؟
جیمین : یعنی چی ؟ می دونی اثلا چجوریه ؟
ا.ت : گفته بودم بهت که نه
جیمین : هضم نمیشه
ا.ت : خیلی درد داره ؟
جیمین : نه بیبی نترس قول میدم اذیت نشی
ا.ت : قول میدی ؟
جیمین : اوهوم
ا.ت : چجوری به قولت اعتماد کنم ؟
جیمین : اینجوری
*ا.تو بغل میکنه و پاهای ا.تو دور خودش حلقه می کنه و با دستاش پاهای ا.تو نگه می داره و سمت اتاق میرن...
^ادامه دارد...^
۳.۹k
۰۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.