تتو ارتیست من!
تتو ارتیست من!
𝕡𝟛
اول لایک کن 🗿🤝
لایک کردی؟؟؟؟؟
ویو ا.ت
داشتم با ته بحث میکردم
رسیدیم خونه و سریع رفتم رو تخت و خوابیدم
بعد چن مین تخت بالا پایین شد.ته بغلم کرد و خوابیدیم
صبح:
ته:بلند شو خرس
ا.ت:اوممم بزار بخابم مرتیکه
ته:بدو تا چوب نکردم تو ک.و.ن.ت
ا.ت:جرعت داری بیا
ته:ا.ت حوصله ندارم خودت میدونی امروز جلسه دارم و کارام سنگینه خواب هم بمونی من گردن نمیگیرم
ا.ت:بلند شدم بابا!
ویو ته
صبحانه خوردمو رفتم شرکت.
تو جلسه بودیم ک متوجه نگاه های عصبی کوک شدم برا اینکه تابلو نشه به ا.ت پیام دادم ک برام ناهار بیاره.و ا.تو سیو کردم :my baby
هوففف کیم ا.ت ببین منو تو چه دردسری انداختیاااا........
ا.ت
بعد کارام رفتم گوشیمو نگا کردم و پیام های ته رو خوندم و ناهارو اماده کردم و لباس تقریبا کوتاه و باز پوشیدم. سوار ماشین شدمو رفتم شرکت . تو این تایم معمولا پارتنرهاشون براشون غذا میوردن........
وارد شرکت شدم و با جونگ کوک اعصبانی رو به رو شدم بیخیال بهش رفتم غذای ته رو دادم و همو بغل کردیم. اومدم برم ک دستم توسط کسی کشیده شد سمت سرویس بهداشتی .اون جونگ کوک بود. منو چسبوند به دیوار و بین دستاش اسیرم کرد.....
کوک:خب خب.....خانم کیم
ا.ت: بفرمایید
کوک:رابطتت با کیم تهیونگ چیه؟ (داد)
ا.ت:به تو چه
کوک:جواب منو بده(داد)
ا.ت:د...داداشمه.....
کوک:ادم داداششو میبوسه؟ (پوزخند)
ا.ت:خب اونش به خودم مربوطه.
کوک:بخاطر اینکه حرص منو در بیاری؟؟؟؟
ا.ت:اره....خ ب ک چی.....که لباشو گذاشت رو لبام و تند تند میبوسید و مک میزد.....
در همین حال ته اومد و منو کوکو دید
ته:اینجا چه خبره؟ (تعجب)
ا.ت:هیچی.
کوک:دارم دوس دخترمو میبوسم.مشکلیه ؟؟؟
ته:پس فهمیدی؟ 🗿
کوک:اوم
ته:خوش بخت بشین.(رفت )
ا.ت:تو چیکار کردیییی؟؟؟ دوس دختر چیه؟؟؟؟؟؟
کوک:بیبی خودتو نزن به اون راه میدونم ک توام منو میخای ........
(6 ماه بعد)
ویو کوک
تو این 6 ماه شیفته ی ا.ت شدم و هر روز بیشتر از دیروز دوسش دارم.و بیشتر از یونا متنفر تر میشم.بیشتر شبارو خونه نمیام و پیش ا.تم
ته هم ازدواج کرده و رفته پی کارش.تو حال خودم بودم ک گوشیم زنگ خورد
کوک:جانم
ا.ت:کوک کجایی؟
کوک:دارم میام پیشت بیب
ا.ت:جدی؟ (ذوق)
کوک:اره قشنگم
ا.ت:منتظرتم....
کوک:اوکی
قطع کرد.......
پرش زمانی به خونه ا.ت
دینگ دینگ(صدای زنگ 🤝)
کوک:سلام کیوتی
ا.ت پرید بغل کوک
ا.ت:سلام کوکی
کوک:ناهار چی داریم؟ خیلی خستم.....
ا.ت:هرچی تو بخای
کوک:هرچی؟؟؟
ا.ت :هرچی
کوک ا.تو چسبوند به دیوار و کیس رفتن
(ایا از سینگلی خود رنج میبرید؟ منم رنج میبرم.ی عدد جونگ کوک بیاد پی 🗿🤝)
خسته شدم.
دوباره فردا میزارم
ی لایک کن شاد بشیم🗿😌
.......لایک یادت نره.......
𝕡𝟛
اول لایک کن 🗿🤝
لایک کردی؟؟؟؟؟
ویو ا.ت
داشتم با ته بحث میکردم
رسیدیم خونه و سریع رفتم رو تخت و خوابیدم
بعد چن مین تخت بالا پایین شد.ته بغلم کرد و خوابیدیم
صبح:
ته:بلند شو خرس
ا.ت:اوممم بزار بخابم مرتیکه
ته:بدو تا چوب نکردم تو ک.و.ن.ت
ا.ت:جرعت داری بیا
ته:ا.ت حوصله ندارم خودت میدونی امروز جلسه دارم و کارام سنگینه خواب هم بمونی من گردن نمیگیرم
ا.ت:بلند شدم بابا!
ویو ته
صبحانه خوردمو رفتم شرکت.
تو جلسه بودیم ک متوجه نگاه های عصبی کوک شدم برا اینکه تابلو نشه به ا.ت پیام دادم ک برام ناهار بیاره.و ا.تو سیو کردم :my baby
هوففف کیم ا.ت ببین منو تو چه دردسری انداختیاااا........
ا.ت
بعد کارام رفتم گوشیمو نگا کردم و پیام های ته رو خوندم و ناهارو اماده کردم و لباس تقریبا کوتاه و باز پوشیدم. سوار ماشین شدمو رفتم شرکت . تو این تایم معمولا پارتنرهاشون براشون غذا میوردن........
وارد شرکت شدم و با جونگ کوک اعصبانی رو به رو شدم بیخیال بهش رفتم غذای ته رو دادم و همو بغل کردیم. اومدم برم ک دستم توسط کسی کشیده شد سمت سرویس بهداشتی .اون جونگ کوک بود. منو چسبوند به دیوار و بین دستاش اسیرم کرد.....
کوک:خب خب.....خانم کیم
ا.ت: بفرمایید
کوک:رابطتت با کیم تهیونگ چیه؟ (داد)
ا.ت:به تو چه
کوک:جواب منو بده(داد)
ا.ت:د...داداشمه.....
کوک:ادم داداششو میبوسه؟ (پوزخند)
ا.ت:خب اونش به خودم مربوطه.
کوک:بخاطر اینکه حرص منو در بیاری؟؟؟؟
ا.ت:اره....خ ب ک چی.....که لباشو گذاشت رو لبام و تند تند میبوسید و مک میزد.....
در همین حال ته اومد و منو کوکو دید
ته:اینجا چه خبره؟ (تعجب)
ا.ت:هیچی.
کوک:دارم دوس دخترمو میبوسم.مشکلیه ؟؟؟
ته:پس فهمیدی؟ 🗿
کوک:اوم
ته:خوش بخت بشین.(رفت )
ا.ت:تو چیکار کردیییی؟؟؟ دوس دختر چیه؟؟؟؟؟؟
کوک:بیبی خودتو نزن به اون راه میدونم ک توام منو میخای ........
(6 ماه بعد)
ویو کوک
تو این 6 ماه شیفته ی ا.ت شدم و هر روز بیشتر از دیروز دوسش دارم.و بیشتر از یونا متنفر تر میشم.بیشتر شبارو خونه نمیام و پیش ا.تم
ته هم ازدواج کرده و رفته پی کارش.تو حال خودم بودم ک گوشیم زنگ خورد
کوک:جانم
ا.ت:کوک کجایی؟
کوک:دارم میام پیشت بیب
ا.ت:جدی؟ (ذوق)
کوک:اره قشنگم
ا.ت:منتظرتم....
کوک:اوکی
قطع کرد.......
پرش زمانی به خونه ا.ت
دینگ دینگ(صدای زنگ 🤝)
کوک:سلام کیوتی
ا.ت پرید بغل کوک
ا.ت:سلام کوکی
کوک:ناهار چی داریم؟ خیلی خستم.....
ا.ت:هرچی تو بخای
کوک:هرچی؟؟؟
ا.ت :هرچی
کوک ا.تو چسبوند به دیوار و کیس رفتن
(ایا از سینگلی خود رنج میبرید؟ منم رنج میبرم.ی عدد جونگ کوک بیاد پی 🗿🤝)
خسته شدم.
دوباره فردا میزارم
ی لایک کن شاد بشیم🗿😌
.......لایک یادت نره.......
۷.۸k
۲۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.