فیک : وقتی کارمندش بودم پارت ⁶

_ که یهو دیدم اومد ستم چشماش رو بست و با لباش لبام رو مزه کرد برام جالب بود ولی تعجب کرده بودم پس از موقیت استفاده کردم و ادامه دادم
+ اوم این چی بود ؟ (اروم در گوش ا.ت) _جزوی از نقشمه
+ خب ببین دیدی حتی جلوت بوسش هم کردم بازم نمیکشی عقب ؟!
^ دختره ی هرزه [هولش داد]
+ بپا داری چیکار میکنی اگه کاری داری با من باشه نه به این من روش حساسم گرفتی از جلو چشام گمشو
^ ولی اخه...
+ برو بیرون
_ من حس کردم که اون هم به من حسی داره پس تصمیم گرفتم توی اولین موقعیت بهش اعتراف کنم (زیر لبی با خودش)
+ تو خوبی !!
_ اره خوبم
+ دستمو بگیر و بلند شو
_ دستش رو گرفتم و گفتم : تو به من حسی داری
+( چسبودنم به دیوار )نظر تو چیه با پوزخند
_ خب نمیدونم (هی جلوتر اومدو بهم نزدیک شد و من نفس های گرمش رو حس میکردم )
+ ولش امروز حوصله ندارم
•تو ماشین•
_ میگم من......بهت یه کم حس دارم ولی طول میکشه تا عادت کنم
+ عه چه عجب ! ولی یه لحظه دستت رو بده بهم
_ (دستش رو گذاشت رو دستش)
+ چرا کل بدنت زخمی‌ هست
_ وقتی رفتم دستشویی دختره تا میتونست کتکم زد ولی من گفتم حقمه
+ چی گفتی الان الان میرم حلق و زبونش رو بهم گره میزنم اون حق نداره بهت دست بزنه
_ بخدا دروغ گفتم زر زدم.....وای چیکار کنم ؟! یه لحظه بزن کنار
+ میخوای چیکار من میکشمش گفتم اونجا روت حساسم
_ ولش کن لطفا ( دستش رو دیدم که مشت شده بود و قرمز بود دستش رو گرفتم گفتم) بزن کنار یه لحظه اروم باش خواهش میکنم
+ {زد کنار} چیکارم داری
_ که یهو چشام رو بستم و نزدیکش شدم....
.
.
.
.
.
.
خب باید خماری بکشید من درگیر یه سریالم یه دو روز طول میکشه تا بزارم
کامنت بهم بیشتر انرژی میده تا لایک 🩵💭🩷