معشوقه ی کیم
#معشوقه_ی_کیم
پارت ۱۰
بعد ۳۵ مین دیگه غذا ها تموم شد رفتم حساب کردم و رفتیم.
هان سو =
رفتیم تو ماشین و نشستیم که تهیونگ گفت : کجا بریم گفتم بریم لباس عروس بخریم . رفتیم دم یه پاساژ بزرگ رفتیم تو مغازه که مدل های لباس رو نگاه کنم فکر کنم اگه مغازه های پاساژ ۴۰ تا بود ما ۳۰ تاش رو رفته بودیم داشتم دور و برم رو نگاه میکردم که تهیونگ گفت: دارم میمیرم میشه بریم گفتم : ای بابا بیا دیگه . بعد ۱۰ مین چشمم به یه لباس خیلی شیک افتاد. رفتیم داخل و به فروشنده گفتم که لباس رو بیاره دختره گفت : خانم این لباس ست گردنبند و تاج هم داره تازه خیلی هم گرون میشه می خواید کا یهو تهیونگ حرفش رو قطع کرد و گفت: پولش اصلا مهم نیست لطفا بیاریدش دختره با عشوه گفت چشم . به تهیونگ گفتم : آهان راستی باید حلقه و گوشی هم برام بخری گوشی آیفون ۱۳ میخوام حلقه هم انتخاب میکنم حالا. گفت : مگه گوشی آیفون ۱۲ نداشتی ؟؟؟ گفتم : عه خب اون بادیگاردات زدن شکوندنش داشتیم بحث میکردیم که دختره گفت : آقا بفرمایید ( با عشوه ) لباس رو از دستش گرفتم که تهیونگ گفت : ممنون ( با لحن سرد ) گفت : برو بپوشش
پارت ۱۰
بعد ۳۵ مین دیگه غذا ها تموم شد رفتم حساب کردم و رفتیم.
هان سو =
رفتیم تو ماشین و نشستیم که تهیونگ گفت : کجا بریم گفتم بریم لباس عروس بخریم . رفتیم دم یه پاساژ بزرگ رفتیم تو مغازه که مدل های لباس رو نگاه کنم فکر کنم اگه مغازه های پاساژ ۴۰ تا بود ما ۳۰ تاش رو رفته بودیم داشتم دور و برم رو نگاه میکردم که تهیونگ گفت: دارم میمیرم میشه بریم گفتم : ای بابا بیا دیگه . بعد ۱۰ مین چشمم به یه لباس خیلی شیک افتاد. رفتیم داخل و به فروشنده گفتم که لباس رو بیاره دختره گفت : خانم این لباس ست گردنبند و تاج هم داره تازه خیلی هم گرون میشه می خواید کا یهو تهیونگ حرفش رو قطع کرد و گفت: پولش اصلا مهم نیست لطفا بیاریدش دختره با عشوه گفت چشم . به تهیونگ گفتم : آهان راستی باید حلقه و گوشی هم برام بخری گوشی آیفون ۱۳ میخوام حلقه هم انتخاب میکنم حالا. گفت : مگه گوشی آیفون ۱۲ نداشتی ؟؟؟ گفتم : عه خب اون بادیگاردات زدن شکوندنش داشتیم بحث میکردیم که دختره گفت : آقا بفرمایید ( با عشوه ) لباس رو از دستش گرفتم که تهیونگ گفت : ممنون ( با لحن سرد ) گفت : برو بپوشش
۳.۴k
۲۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.