عشق یک مافیا✨
عشق یک مافیا✨
پارت 1🖤
هارام.... بابایی من دارم با بورام میروم بیرون کاری نداری ؟
بیونگ..نه دخترم فقط زود بیا که امشب به جشن پادشاهان شب دعوتیم.
هارام..باشه بابازود برمیگردیم
ویو هارام
خیلی ناراحت شدم برای اینکه باید زود برگردیم برای اینکه باید زود برگردیم
جشن پادشاهان همه مافیا های کره توش شرکت میکنن و تو این جشن کلی اختلاص قاچاق و معامله انجام میشه و لی ایندفعه فرق داره چون بهترین مافیا کره که کسی تا حالا ندیدش ولی اون اوازش همجا هست قراره توش شرکت کنه
اماده شدم (عکس لباس و میزارم) و رفتم بیرون بورام جلوی در منتظر بود قرار بود بریم خرید برای جشن امشب چون بابای بورام هم مافیا بود
دو ساعت بعد...........
بورام لباس خرید ولی من هنوز لباس پیدا نکردم داشتیم از جلوی یه مغازه رد میشدیم که یه لباس خیلی خشگل خاکستری توری دیدم سریع وارد شدم و سایز مو گرفتم پوشیدم خیلی بهم میومد بورام که من و دیدی گفت همه پسرای اونجا با دیدن من سکته ناقص میزنن
لباس و با کیف کفش ستش خریدم و رفتیم سمت خونه چون زیاد وقت نمونده بود رسیدم به خونه
بیونگ.. دخترم چرا انقدر طول کشید گفتم زود بیا
هارام.. بابا رفتیم برای جشن لباس بخریم واسه همون حالا من سریع میرم حاضر شم
بیونگ.. باشه فقط سریع
هارام.. رفتم تو اتاق یه دوش 10مینی گرفتم اومدم سریع موهامو خشک کرم و بهشون مدل دادم یه ارایش لایت کردم لباسمو پوشیدم با کفشم وکیف و گوشیم رو برداشتم یه پالتو ست با لباسم پوشیدم و رفتم پایین وقتی رفتم پایین بهم گوشزد کرد از پیشش تکون نخورم باشه گفتم و رفتیم سوار ماشین شدیم..................
پایان پارت ✨✨
نویسنده :بلکنزی
پارت 1🖤
هارام.... بابایی من دارم با بورام میروم بیرون کاری نداری ؟
بیونگ..نه دخترم فقط زود بیا که امشب به جشن پادشاهان شب دعوتیم.
هارام..باشه بابازود برمیگردیم
ویو هارام
خیلی ناراحت شدم برای اینکه باید زود برگردیم برای اینکه باید زود برگردیم
جشن پادشاهان همه مافیا های کره توش شرکت میکنن و تو این جشن کلی اختلاص قاچاق و معامله انجام میشه و لی ایندفعه فرق داره چون بهترین مافیا کره که کسی تا حالا ندیدش ولی اون اوازش همجا هست قراره توش شرکت کنه
اماده شدم (عکس لباس و میزارم) و رفتم بیرون بورام جلوی در منتظر بود قرار بود بریم خرید برای جشن امشب چون بابای بورام هم مافیا بود
دو ساعت بعد...........
بورام لباس خرید ولی من هنوز لباس پیدا نکردم داشتیم از جلوی یه مغازه رد میشدیم که یه لباس خیلی خشگل خاکستری توری دیدم سریع وارد شدم و سایز مو گرفتم پوشیدم خیلی بهم میومد بورام که من و دیدی گفت همه پسرای اونجا با دیدن من سکته ناقص میزنن
لباس و با کیف کفش ستش خریدم و رفتیم سمت خونه چون زیاد وقت نمونده بود رسیدم به خونه
بیونگ.. دخترم چرا انقدر طول کشید گفتم زود بیا
هارام.. بابا رفتیم برای جشن لباس بخریم واسه همون حالا من سریع میرم حاضر شم
بیونگ.. باشه فقط سریع
هارام.. رفتم تو اتاق یه دوش 10مینی گرفتم اومدم سریع موهامو خشک کرم و بهشون مدل دادم یه ارایش لایت کردم لباسمو پوشیدم با کفشم وکیف و گوشیم رو برداشتم یه پالتو ست با لباسم پوشیدم و رفتم پایین وقتی رفتم پایین بهم گوشزد کرد از پیشش تکون نخورم باشه گفتم و رفتیم سوار ماشین شدیم..................
پایان پارت ✨✨
نویسنده :بلکنزی
۲.۱k
۳۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.