کوروش بزرگ در شاهنامه (قسمت سوم):
اسطورهها چگونه شکل میگیرند؟!
میدانیم که شاهنامه علاوه بر آنکه ارزش ویژهای در ادبیات و زبان فارسی دارد، از نظر اسطورهای هم بسیار مهم است. پژوهشگران زیادی به موضوع اسطوره پرداختهاند که میرچا الیاده یکی از سرشناس ترین آنها است. این اسطورهشناس سرشناس، در نوشتههای خود به مفهومی به نام «حافظه جمعی» اشاره میکند و درباره چگونگی شکل گیری اسطورهها مینویسد: یاد یک واقعه تاریخی و یا یک شخص «حقیقی»، حداکثر بیش از دو یا سه قرن در حافظه جمعی مردمان باقی نمیماند. چون برای حافظه جمعی دشوار است که حوادث فردی و سرگذشت اشخاص «حقیقی» را به یاد بسپارد. شاید بتوان گفت که حافظه عامه به شخصیتهای تاریخی دورانهای جدید، معنی و اعتباری میبخشد که بایسته آنهاست (الیاده، ۱۳۹۳: ص ۵۸-۵۹).
همین، نکتهای که در تاریخ ایران وجود دارد این است که ایرانیان خاطرات گذشته خود را به صورت داستانهای اسطورهای نگاه داشتند که با تجربیات تاریخی و اجتماعی آنها آمیخته شده بود. حتی شخصیتهای تاریخی با شخصیتهای اسطورهای آمیخته شدند و کلیتی از گذشته خود را نگاه داشتند. این آمیختگیها معمولا در حافظه جمعی رخ میدهد و با توجه به زمان سروده شدن شاهنامه بسیار طبیعی است. میدانیم که حکیم ابوالقاسم فردوسی بعد از گذشت هزاران سال از دودمانهای ایران باستان، آن هم پس از تهاجمات بزرگ به ایران و سلطه آنها بر ایرانیان، شاهنامه را سرود. خیلی سخت است که با این شرایط، تاریخ واقعی آن هم با نامهای دست نخورده، در شاهنامه وجود داشته باشد. نابودی آثار ایرانی از زمان اسکندر مقدونی آغاز شد. او قصرهای تخت جمشید (پارسه) را به آتش کشید و نابودی و کشتار فراوانی انجام داد (برای اطلاع نگاه کنید به: https://kheradgan.ir/p/13380). اما بدون تردید اقداماتی که پس از اسکندر توسط حکومتهای بزرگ انجام شد به مراتب تأثیرگذارتر بود چرا که در طول مدتی طولانی سعی کردند چهره هخامنشیان را تخریب کنند. برای مثال دادهها و منابعی که از زمان فرمانروایی سلوکی و عصر هلنگرایی سخن میگویند، آشکار میسازند که در این دوره رویکرد مثبتی به هخامنشیان وجود نداشته است و بعید نیست کوششهایی در جهت تخریب و از میان برداشتن دادههای مرتبط با آنها صورت گرفته باشد. شواهد گوناگون نشان میدهند که مدتی پس از تهاجم اسکندر، بسیاری از آثار گذشته، در دسترس ایرانیان نبودند و شاید بر اثر اقدامات هلنگرایانه، ایرانیان از محتوای کتیبههای باقی مانده آگاهی نداشتند. هنگامی که دادهها نابود شوند و بسیاری از نخبگان کشور منزوی شوند، دانایی بی کم و کاست از تاریخ دشوار میشود.
قسمت قبلی: https://wisgoon.com/pin/58039527
قسمت بعدی: https://wisgoon.com/pin/58039975
میدانیم که شاهنامه علاوه بر آنکه ارزش ویژهای در ادبیات و زبان فارسی دارد، از نظر اسطورهای هم بسیار مهم است. پژوهشگران زیادی به موضوع اسطوره پرداختهاند که میرچا الیاده یکی از سرشناس ترین آنها است. این اسطورهشناس سرشناس، در نوشتههای خود به مفهومی به نام «حافظه جمعی» اشاره میکند و درباره چگونگی شکل گیری اسطورهها مینویسد: یاد یک واقعه تاریخی و یا یک شخص «حقیقی»، حداکثر بیش از دو یا سه قرن در حافظه جمعی مردمان باقی نمیماند. چون برای حافظه جمعی دشوار است که حوادث فردی و سرگذشت اشخاص «حقیقی» را به یاد بسپارد. شاید بتوان گفت که حافظه عامه به شخصیتهای تاریخی دورانهای جدید، معنی و اعتباری میبخشد که بایسته آنهاست (الیاده، ۱۳۹۳: ص ۵۸-۵۹).
همین، نکتهای که در تاریخ ایران وجود دارد این است که ایرانیان خاطرات گذشته خود را به صورت داستانهای اسطورهای نگاه داشتند که با تجربیات تاریخی و اجتماعی آنها آمیخته شده بود. حتی شخصیتهای تاریخی با شخصیتهای اسطورهای آمیخته شدند و کلیتی از گذشته خود را نگاه داشتند. این آمیختگیها معمولا در حافظه جمعی رخ میدهد و با توجه به زمان سروده شدن شاهنامه بسیار طبیعی است. میدانیم که حکیم ابوالقاسم فردوسی بعد از گذشت هزاران سال از دودمانهای ایران باستان، آن هم پس از تهاجمات بزرگ به ایران و سلطه آنها بر ایرانیان، شاهنامه را سرود. خیلی سخت است که با این شرایط، تاریخ واقعی آن هم با نامهای دست نخورده، در شاهنامه وجود داشته باشد. نابودی آثار ایرانی از زمان اسکندر مقدونی آغاز شد. او قصرهای تخت جمشید (پارسه) را به آتش کشید و نابودی و کشتار فراوانی انجام داد (برای اطلاع نگاه کنید به: https://kheradgan.ir/p/13380). اما بدون تردید اقداماتی که پس از اسکندر توسط حکومتهای بزرگ انجام شد به مراتب تأثیرگذارتر بود چرا که در طول مدتی طولانی سعی کردند چهره هخامنشیان را تخریب کنند. برای مثال دادهها و منابعی که از زمان فرمانروایی سلوکی و عصر هلنگرایی سخن میگویند، آشکار میسازند که در این دوره رویکرد مثبتی به هخامنشیان وجود نداشته است و بعید نیست کوششهایی در جهت تخریب و از میان برداشتن دادههای مرتبط با آنها صورت گرفته باشد. شواهد گوناگون نشان میدهند که مدتی پس از تهاجم اسکندر، بسیاری از آثار گذشته، در دسترس ایرانیان نبودند و شاید بر اثر اقدامات هلنگرایانه، ایرانیان از محتوای کتیبههای باقی مانده آگاهی نداشتند. هنگامی که دادهها نابود شوند و بسیاری از نخبگان کشور منزوی شوند، دانایی بی کم و کاست از تاریخ دشوار میشود.
قسمت قبلی: https://wisgoon.com/pin/58039527
قسمت بعدی: https://wisgoon.com/pin/58039975
۲.۰k
۰۶ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.