فیک جونگ کوک (پایان خوب) پارت ۳
_ اوپا
نرو...
_ یه شب پیشت خوابیدم عادت کردی
ولی باید برم
شبت بخیر
_________________
فردا (چت جونگ کوک و ا/ت)
_ اوپا دیشب که مست بودم که کار بدی یا حرف بدی که نزدنم
_ نه
فقط نکنه
_ چی
_ هیچی ولش کن
(چند هفته بعد)
_ اَنیو ا/ت
کجایی؟
_ انیو اوپا
باشگاهم
_ می تونی بعد بیای باشگاه من
_ آره حتما
ا/ت با اینکه می خواست فقط دوست جونگ کوک باشه بهش علاقه پیدا کرده بود
ولی روابطشون توی این چند وقته کم شده بود چون جونگ کوک درگیر آلبومش بود و ا/ت دوباره داشت خودش رو می ساخت.
درسته که ا/ت تایپ ایده آل جونگ کوک شده بود ولی اون هنوز می خواست با ا/ت دوست بمونه.
(باشگاه)
_ اوپا خوبی ؟
دلم برات تنگ شده بود
_ منم
_ کاریم داشتی ؟
_ اگه خسته نیستی باهام تمرین می کنی
_ باشه فقط قبلش یکم گرم کنم
جیمین آروم در گوش جونگ کوک زمزمه کرد:
_ نمی خوای معرفی بکنی
_ هیونگ دوستمه فقط
_ آدم تایپ ایده آلش رو دوستش نگه نمی داره
_ تایپم نیست
_ مشخصه
(جیمینم اونجا بود)
جیمین _ شما آشپزیتون خوبه ؟
_ چی ...
بله
من سر آشپز داخل یکی از رستوران های معروف میلان ایتالیام.
جیمین_ آها بله
چقدر هم خوب
جونگ کوکا بعدا می بینیم
_ هیونگ....
(تمرین جونگ کوک)
هر دوتاشون دستکش های بکسشون رو دستشون کردن و داخل رینگ رفتن.
جونگ کوک فکر نمی کرد که ا/ت بلد باشه ولی در کمال ناباوری ا/ت به اندازه ی خودش حرفه ای بود
هیچ کدوم نمی تونستن همدیگه رو بزنن و گاردشون پایین نمی یومد ولی بعد یه مدت جونگکوک ا/ت رو برد گوشه رینگ و برای اینکه نتونه فرار بکنه دوتا دستاش رو سمت دو طرف رینگ گذاشت.
ا/ت اند ضربان قلبش بخاطر بکس هم بخاطر وضعیت الان انقدر بالا رفته بود که اگه یکم دیگه جونگ کوک ادامه می داد ممکن بود سکته بزنه.
ولی جونگ کوک همینطوری خندید و از ا/ت پرسید
_ کی بکس و یاد گرفتی
_ ام... یعنی همون موقع که ورزش رو شروع کردم اینم کنارش تمرین می کردم.
_ صدا قلبت رو از اینجا می تونم بشنوم(با خنده)
_ اگه میشه یکم فاصلتو زیاد کنی ممنون میشم اوپا
_ اوو حواسم نبود
ببخشید
(ازش فاصله میگره)
_ مرسی امروز باعث شدی واقعا خسته بشم
_ کاری نکردم اوپا
( با حواس پرتیت داشتی منو به کشتن می دادی رعایت فاصله هم خوب چیزیه )
_ ولی برا چی انقدر سرخ شدی
_ فقط گرممه همین
_ گفته بودی آشپزی ولی نگفته بودی توی ایتالیا
_ خب اوپا چه فرقی میکنه
_ فرق می کنه
_ چرا؟
_ خب.....
بعدا بهت میگم
_ اوکی
(چند هفته بعد )
جونگ کوک و ا/ت پیش هم بودن و دم رودخونه (صبح) می دویدن .
(زمان استراحت)
_ اوپا حالا چرا صبح و انتخاب کردی اینهمه وقت
_ صبح زود کسی نیست
هوا هم خوبه
_ این شکلی که باهم پیادروی می کنیم بقیه فکر می کنن ...(بایه خنده ریز)
_ چی ؟
نظرات مردم برام مهم نیست...
_اوپا راستی چند روز پیش بود که باهات اومدم باشگاه
_ خب
_ از جیمین شنیدم انگار درباره ی تایپ ایده آلت حرف می زده
اوپا بگو چه شکلیه
_ آخه الان
بعد
_ نه الان
_ خب میشه گفت دختری ......
نرو...
_ یه شب پیشت خوابیدم عادت کردی
ولی باید برم
شبت بخیر
_________________
فردا (چت جونگ کوک و ا/ت)
_ اوپا دیشب که مست بودم که کار بدی یا حرف بدی که نزدنم
_ نه
فقط نکنه
_ چی
_ هیچی ولش کن
(چند هفته بعد)
_ اَنیو ا/ت
کجایی؟
_ انیو اوپا
باشگاهم
_ می تونی بعد بیای باشگاه من
_ آره حتما
ا/ت با اینکه می خواست فقط دوست جونگ کوک باشه بهش علاقه پیدا کرده بود
ولی روابطشون توی این چند وقته کم شده بود چون جونگ کوک درگیر آلبومش بود و ا/ت دوباره داشت خودش رو می ساخت.
درسته که ا/ت تایپ ایده آل جونگ کوک شده بود ولی اون هنوز می خواست با ا/ت دوست بمونه.
(باشگاه)
_ اوپا خوبی ؟
دلم برات تنگ شده بود
_ منم
_ کاریم داشتی ؟
_ اگه خسته نیستی باهام تمرین می کنی
_ باشه فقط قبلش یکم گرم کنم
جیمین آروم در گوش جونگ کوک زمزمه کرد:
_ نمی خوای معرفی بکنی
_ هیونگ دوستمه فقط
_ آدم تایپ ایده آلش رو دوستش نگه نمی داره
_ تایپم نیست
_ مشخصه
(جیمینم اونجا بود)
جیمین _ شما آشپزیتون خوبه ؟
_ چی ...
بله
من سر آشپز داخل یکی از رستوران های معروف میلان ایتالیام.
جیمین_ آها بله
چقدر هم خوب
جونگ کوکا بعدا می بینیم
_ هیونگ....
(تمرین جونگ کوک)
هر دوتاشون دستکش های بکسشون رو دستشون کردن و داخل رینگ رفتن.
جونگ کوک فکر نمی کرد که ا/ت بلد باشه ولی در کمال ناباوری ا/ت به اندازه ی خودش حرفه ای بود
هیچ کدوم نمی تونستن همدیگه رو بزنن و گاردشون پایین نمی یومد ولی بعد یه مدت جونگکوک ا/ت رو برد گوشه رینگ و برای اینکه نتونه فرار بکنه دوتا دستاش رو سمت دو طرف رینگ گذاشت.
ا/ت اند ضربان قلبش بخاطر بکس هم بخاطر وضعیت الان انقدر بالا رفته بود که اگه یکم دیگه جونگ کوک ادامه می داد ممکن بود سکته بزنه.
ولی جونگ کوک همینطوری خندید و از ا/ت پرسید
_ کی بکس و یاد گرفتی
_ ام... یعنی همون موقع که ورزش رو شروع کردم اینم کنارش تمرین می کردم.
_ صدا قلبت رو از اینجا می تونم بشنوم(با خنده)
_ اگه میشه یکم فاصلتو زیاد کنی ممنون میشم اوپا
_ اوو حواسم نبود
ببخشید
(ازش فاصله میگره)
_ مرسی امروز باعث شدی واقعا خسته بشم
_ کاری نکردم اوپا
( با حواس پرتیت داشتی منو به کشتن می دادی رعایت فاصله هم خوب چیزیه )
_ ولی برا چی انقدر سرخ شدی
_ فقط گرممه همین
_ گفته بودی آشپزی ولی نگفته بودی توی ایتالیا
_ خب اوپا چه فرقی میکنه
_ فرق می کنه
_ چرا؟
_ خب.....
بعدا بهت میگم
_ اوکی
(چند هفته بعد )
جونگ کوک و ا/ت پیش هم بودن و دم رودخونه (صبح) می دویدن .
(زمان استراحت)
_ اوپا حالا چرا صبح و انتخاب کردی اینهمه وقت
_ صبح زود کسی نیست
هوا هم خوبه
_ این شکلی که باهم پیادروی می کنیم بقیه فکر می کنن ...(بایه خنده ریز)
_ چی ؟
نظرات مردم برام مهم نیست...
_اوپا راستی چند روز پیش بود که باهات اومدم باشگاه
_ خب
_ از جیمین شنیدم انگار درباره ی تایپ ایده آلت حرف می زده
اوپا بگو چه شکلیه
_ آخه الان
بعد
_ نه الان
_ خب میشه گفت دختری ......
۹.۴k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.