پارت ۳۵
نشستیم رو تخت و من تکیه دادم به تاج تخت و گوشیمو برداشتم و یکم تو اینستا چرخیدم که گوشیم زنگ خورد
+کیه
_دوستم (خنده)
+چرا میخندی خو جواب بده
_باشه تو فقط ببین ما چجوری با هم حرف میزنیم
(علامت دوستش لیا ^)
^چطوری خره
_خوبم تو چطوری مانکی درختی(خنده)
^خوبم مرسی خب چخبر (خنده)
_سلامتی ساعت ۱۰ شب میخوای چه خبر باشه کصخلی این موقع زنگ میزنی
^منو بگو که میخواستم حالتو بپرسم اسکل ما که این حرفا رو نداریم بچه
_شوخی میکنم
^هنوز پیش دوس پسرتی
_اوهوم راستی اولین نفری هستی که دارم بهت میگم
^چیو
_اینکه دارم ازدواج میکنم (ذوق)
^جدی میگییییی
_اوهوم واییییی چقدر خوشحالم
^ببین اولین نفر منو دعوت میکنی وگرنه.....
_باشه بابا اولین نفر دوستامو دعوت میکنم که اولیش خودتی دیگه گو نخور مزاحم منو عشقم نشو بای بای
^هی کصکش دارم زر میزنم
یهو جونکوک از اون طرف گفت
+مگه نشنیدی چی گفت میخواد با عشقش تنها باشه مزاحمش نشو برو دیگه(خنده)
و بعد گوشی رو قطع کرد هر دو زدیم زیر خنده
_ریدی بهش (خنده)
+چقد زر میزنع
_این یکی از دوستای صمیمیمه
+اوکی ولش کن حالا میای بخوابیم
_بله چرا که نه فردا باید زود بیدار شیم الکیه مگه باهات ازدواج کنم باید لباس عروس برام بخری
+باشه حالا بگی بخواب
درازکشیدم و منو کشید تو بغلش چراغو خاموش کرد همو بوسیدیم و بعد خوابیدیم....
+کیه
_دوستم (خنده)
+چرا میخندی خو جواب بده
_باشه تو فقط ببین ما چجوری با هم حرف میزنیم
(علامت دوستش لیا ^)
^چطوری خره
_خوبم تو چطوری مانکی درختی(خنده)
^خوبم مرسی خب چخبر (خنده)
_سلامتی ساعت ۱۰ شب میخوای چه خبر باشه کصخلی این موقع زنگ میزنی
^منو بگو که میخواستم حالتو بپرسم اسکل ما که این حرفا رو نداریم بچه
_شوخی میکنم
^هنوز پیش دوس پسرتی
_اوهوم راستی اولین نفری هستی که دارم بهت میگم
^چیو
_اینکه دارم ازدواج میکنم (ذوق)
^جدی میگییییی
_اوهوم واییییی چقدر خوشحالم
^ببین اولین نفر منو دعوت میکنی وگرنه.....
_باشه بابا اولین نفر دوستامو دعوت میکنم که اولیش خودتی دیگه گو نخور مزاحم منو عشقم نشو بای بای
^هی کصکش دارم زر میزنم
یهو جونکوک از اون طرف گفت
+مگه نشنیدی چی گفت میخواد با عشقش تنها باشه مزاحمش نشو برو دیگه(خنده)
و بعد گوشی رو قطع کرد هر دو زدیم زیر خنده
_ریدی بهش (خنده)
+چقد زر میزنع
_این یکی از دوستای صمیمیمه
+اوکی ولش کن حالا میای بخوابیم
_بله چرا که نه فردا باید زود بیدار شیم الکیه مگه باهات ازدواج کنم باید لباس عروس برام بخری
+باشه حالا بگی بخواب
درازکشیدم و منو کشید تو بغلش چراغو خاموش کرد همو بوسیدیم و بعد خوابیدیم....
۱۷.۳k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.