وقتی دعوا میکنید و اون…
مهمونی برگشته بودین تو راه تو هیچ حرفی نمیزدی فلیکس هم نمیدونست چرا
تویه مهمونی دختر خاله ی فلیکس که روش کراش داشت اونجا بود تو هم حرصت گرفته بود و اعصابت داغون شده بود این کافی نبود،دختر خالش هی بهش میچسبید و با کراوات شله فلیکس بازی میکرد اون جا بود که دیگه نکشیدی،دستش رو گرفتی و از مهمونی اومدین بیرون
رسیدین خونه و شروع کردی
_عزیزم چی شده چرا عصبانی شدی؟
+اون دختر خاله ی الدنگت هی بهت میچسبه
_خب چه ربطی داره چرا باید برای این ناراحت بشی.
+هیچی هیچ دلیلی نداره والا ، اون ، جوری بهت چسبیده بود که اگر کسی نمیدونست فکر میکرد زنته
_ا/ت شلوغش نکن (جدی)
+شلوغش نکنم اون من بودم که داشتم خودشیرینی میکردم با کراواتت ور میرفتم و دستم رو تو دستات حلقه کرده بودم. (داد)
_ا/ت گفتم بسه (عصبی)
+بسه؟بسه! چیشد ناراحت شدی؟آخه ، عزیزم(تیکه با داد)
_ا/ت گفتم تمومش کن اون که از قصد نکرده (داد)
+ ها چیشد. چرا داری طرف اونو میگیری نکنه ازش خوشت… (حرفت بخاطر سیلی که خوردی قطع شد)
+واقعا که (با بغض )
_ا/ت…ا/ت صبر کن کجا میری بیا با حرف زدن درستش کنیم (شوکه )
+……
رفتی سمت اتاق و…..
مهمونی برگشته بودین تو راه تو هیچ حرفی نمیزدی فلیکس هم نمیدونست چرا
تویه مهمونی دختر خاله ی فلیکس که روش کراش داشت اونجا بود تو هم حرصت گرفته بود و اعصابت داغون شده بود این کافی نبود،دختر خالش هی بهش میچسبید و با کراوات شله فلیکس بازی نکرد اون جا بود که دیگه نکشیدی،دستش رو گرفتی و از مهمونی اومدین بیرون
رسیدین خونه و شروع کردی
_عزیزم چی شده چرا عصبانی شدی؟
+اون دختر خاله الدنگت هی بهت میچسبه
_خب چه ربطی داره چرا باید برای این ناراحت بشی.
+هیچی هیچ دلیلی نداره والا اون جوری بهت چسبیده بود که اگر کسی نمیدونست فکر میکرد زنته
_ا/ت شلوغش نکن (جدی)
+شلوغش نکنم اون من بودم که داشتم خوشیرینی میکردم با کراواتت ور میرفتم و دستم رو تو دستات حلقه کرده بودم. (داد)
_ا/ت گفتم بسه (عصبی)
+بسه؟بسه! چیشد ناراحت شدی؟آخه عزیزم(تیکه با داد)
_ا/ت گفتم تمومش کن اون که از قصد نکرده (داد)
+ ها چیشد. چرا داری طرف اونو میگیری نکنه ازش خوشت… (حرفت بخاطر سیلی که خوردی قطع شد)
+واقعا که (با بغض )
_ا/ت…ا/ت صبر کن کجا میری بیا با حرف زدن درستش کنیم (شوکه )
+……
رفتی سمت اتاق و…..
لایکاش۱۰تا بشه ادامش رو میزارم✨
تویه مهمونی دختر خاله ی فلیکس که روش کراش داشت اونجا بود تو هم حرصت گرفته بود و اعصابت داغون شده بود این کافی نبود،دختر خالش هی بهش میچسبید و با کراوات شله فلیکس بازی میکرد اون جا بود که دیگه نکشیدی،دستش رو گرفتی و از مهمونی اومدین بیرون
رسیدین خونه و شروع کردی
_عزیزم چی شده چرا عصبانی شدی؟
+اون دختر خاله ی الدنگت هی بهت میچسبه
_خب چه ربطی داره چرا باید برای این ناراحت بشی.
+هیچی هیچ دلیلی نداره والا ، اون ، جوری بهت چسبیده بود که اگر کسی نمیدونست فکر میکرد زنته
_ا/ت شلوغش نکن (جدی)
+شلوغش نکنم اون من بودم که داشتم خودشیرینی میکردم با کراواتت ور میرفتم و دستم رو تو دستات حلقه کرده بودم. (داد)
_ا/ت گفتم بسه (عصبی)
+بسه؟بسه! چیشد ناراحت شدی؟آخه ، عزیزم(تیکه با داد)
_ا/ت گفتم تمومش کن اون که از قصد نکرده (داد)
+ ها چیشد. چرا داری طرف اونو میگیری نکنه ازش خوشت… (حرفت بخاطر سیلی که خوردی قطع شد)
+واقعا که (با بغض )
_ا/ت…ا/ت صبر کن کجا میری بیا با حرف زدن درستش کنیم (شوکه )
+……
رفتی سمت اتاق و…..
مهمونی برگشته بودین تو راه تو هیچ حرفی نمیزدی فلیکس هم نمیدونست چرا
تویه مهمونی دختر خاله ی فلیکس که روش کراش داشت اونجا بود تو هم حرصت گرفته بود و اعصابت داغون شده بود این کافی نبود،دختر خالش هی بهش میچسبید و با کراوات شله فلیکس بازی نکرد اون جا بود که دیگه نکشیدی،دستش رو گرفتی و از مهمونی اومدین بیرون
رسیدین خونه و شروع کردی
_عزیزم چی شده چرا عصبانی شدی؟
+اون دختر خاله الدنگت هی بهت میچسبه
_خب چه ربطی داره چرا باید برای این ناراحت بشی.
+هیچی هیچ دلیلی نداره والا اون جوری بهت چسبیده بود که اگر کسی نمیدونست فکر میکرد زنته
_ا/ت شلوغش نکن (جدی)
+شلوغش نکنم اون من بودم که داشتم خوشیرینی میکردم با کراواتت ور میرفتم و دستم رو تو دستات حلقه کرده بودم. (داد)
_ا/ت گفتم بسه (عصبی)
+بسه؟بسه! چیشد ناراحت شدی؟آخه عزیزم(تیکه با داد)
_ا/ت گفتم تمومش کن اون که از قصد نکرده (داد)
+ ها چیشد. چرا داری طرف اونو میگیری نکنه ازش خوشت… (حرفت بخاطر سیلی که خوردی قطع شد)
+واقعا که (با بغض )
_ا/ت…ا/ت صبر کن کجا میری بیا با حرف زدن درستش کنیم (شوکه )
+……
رفتی سمت اتاق و…..
لایکاش۱۰تا بشه ادامش رو میزارم✨
۲.۴k
۲۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.