𝐀𝐥𝐨𝐧𝐞 𝐢𝐧 𝐒𝐞𝐨𝐮𝐥 فصل ۵ پارت ۲۳
_ر.راستش من...............
جین_یک غلطی کردی که بماید میکردی درسته؟
باشرمندگی سرمو تکون دادم سوار ون شدیم رسیدیم خونه با دک رفتم سراغش اما دد اتاقش قفل بود یو کلید زاپاس ینی زندگی در اتاقشو باز کردم
روی زمین اونطرف تخت انگار مشتش بو نشسته بود و گریه میکرد
رفتم پیشش بغلش کردم
_منو ببخش ا.ت بخدا فک کردم اون دختره تویی
ا.ت_م.منو با دخترای هرزه ت.توی بار اشتباه میگیری؟اونوخ این کارو میکنی اره؟خوبه با اینکه انتظار نداشتم ولی خوبه
پسم زد و منو از اتاق بیرون کرد با اینکه نمیخواستم برم اما بیشتر از بقیه ی روزا زکر داشت هولم داد بیرون درو قفل کرد پرده هارو هم کشید
داشتم دیوونه میشم خدایا حالت چه غلطی بکنممممم
ا.ت ویو
بعد اون کاریک رد و چیزی که دیدم حس تنفر تو جسمم بیدار شد ولی اونفدری نبود که بخوام دلخوری ایجاد کنم فقط به خاطر کنستر فردا هیچ کاری نمیکنم کنسرت فردا هم میرم اما بعد از کنسرت راهمون از هم جدا میشه..........
فردا صبح
از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی
صورتمو شستم مسواک زدم اومدم بیرون حوصله ی روتین پوستی نداشتم چمدون هامو برداشتم و وسایل هامو جمع کردم و چمدون هارو یک گوشه گذاشتن چون امشب قراره برم از این خوابگاه لعنتی از پیدی.نیم اجاره میگیرگ یا یک خوابگاه دخترونه منو بفرسته یا هم که خونه ی خودم یا شایدم یک خونه بهم بده معلوم نیست چون خونه ی خودم از کمپانی خیلی دور بود
رفتم پایین سر سفره همه بودن سر به زیر سلام داد و نشستم حدودا دور بودم از ته جیکی بینمون بود و این خوب بوو
مونی_بهتری ا.ت؟
_اره به لطف تهیونگ خیلی خودگ
ته_........
جین_واقعا تهیونگ کارش اشتباه بود ولی تو ببخشش
ته_.............
جیمی_امروز کنسرت داریم میای دیگه؟
_گعلومه که میام فوقش با دست پسرم کات کردم چیز مهمی نیست
ته_...............
هوبی_بس کنین لطاف ا.ت توهم لطفا به کنسرت امروز بیا لطفا خرابش نکن
_من بمیرم هم باید بیام نا وقنی که کنسرت میزارین شما
ها راستی جونگکوک سوجین هم میاد؟
جیکی_اره من میرم دنبالش
ته_چرا به من بی محلی میکنی؟
_من به خیانت کارا هیچ اعتماد و اعتباری نیست دیگه ثابت شد و دیگه.....
تهدیگه چی؟بگو دیگه جی
_دیگه همه جیز تمومه
ته_د.دائم؟
_بله دائم دائم تا ابد انگار اینده منو تو رو در کنار هم نگه نمیداره
ته_کی از اینده خبر داره؟
_اتفاقات گذشته میتونه نیمی از اینده رو تشکیل بده و این ینی من دیگه مال تو نیستم
ته_اگه بودی جی؟
_خیچ وقت نمیتونی دیگه
توی ماشین با ون مشکی داشتم میرفتم محل کنسرت بلیطم وی ای پی نبود من و سوجین کنار هم نشسته بودیم کیفی که خرت و پرتامو توش گذاشتم بودم رو نگاه میکردم هعیی بایس جذابم تهیونگ هه(پوزخند تهیونگی)
کیفم از این کیف های کیف بی رنگ بود که چیزی توش میزاشتم...........
جین_یک غلطی کردی که بماید میکردی درسته؟
باشرمندگی سرمو تکون دادم سوار ون شدیم رسیدیم خونه با دک رفتم سراغش اما دد اتاقش قفل بود یو کلید زاپاس ینی زندگی در اتاقشو باز کردم
روی زمین اونطرف تخت انگار مشتش بو نشسته بود و گریه میکرد
رفتم پیشش بغلش کردم
_منو ببخش ا.ت بخدا فک کردم اون دختره تویی
ا.ت_م.منو با دخترای هرزه ت.توی بار اشتباه میگیری؟اونوخ این کارو میکنی اره؟خوبه با اینکه انتظار نداشتم ولی خوبه
پسم زد و منو از اتاق بیرون کرد با اینکه نمیخواستم برم اما بیشتر از بقیه ی روزا زکر داشت هولم داد بیرون درو قفل کرد پرده هارو هم کشید
داشتم دیوونه میشم خدایا حالت چه غلطی بکنممممم
ا.ت ویو
بعد اون کاریک رد و چیزی که دیدم حس تنفر تو جسمم بیدار شد ولی اونفدری نبود که بخوام دلخوری ایجاد کنم فقط به خاطر کنستر فردا هیچ کاری نمیکنم کنسرت فردا هم میرم اما بعد از کنسرت راهمون از هم جدا میشه..........
فردا صبح
از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی
صورتمو شستم مسواک زدم اومدم بیرون حوصله ی روتین پوستی نداشتم چمدون هامو برداشتم و وسایل هامو جمع کردم و چمدون هارو یک گوشه گذاشتن چون امشب قراره برم از این خوابگاه لعنتی از پیدی.نیم اجاره میگیرگ یا یک خوابگاه دخترونه منو بفرسته یا هم که خونه ی خودم یا شایدم یک خونه بهم بده معلوم نیست چون خونه ی خودم از کمپانی خیلی دور بود
رفتم پایین سر سفره همه بودن سر به زیر سلام داد و نشستم حدودا دور بودم از ته جیکی بینمون بود و این خوب بوو
مونی_بهتری ا.ت؟
_اره به لطف تهیونگ خیلی خودگ
ته_........
جین_واقعا تهیونگ کارش اشتباه بود ولی تو ببخشش
ته_.............
جیمی_امروز کنسرت داریم میای دیگه؟
_گعلومه که میام فوقش با دست پسرم کات کردم چیز مهمی نیست
ته_...............
هوبی_بس کنین لطاف ا.ت توهم لطفا به کنسرت امروز بیا لطفا خرابش نکن
_من بمیرم هم باید بیام نا وقنی که کنسرت میزارین شما
ها راستی جونگکوک سوجین هم میاد؟
جیکی_اره من میرم دنبالش
ته_چرا به من بی محلی میکنی؟
_من به خیانت کارا هیچ اعتماد و اعتباری نیست دیگه ثابت شد و دیگه.....
تهدیگه چی؟بگو دیگه جی
_دیگه همه جیز تمومه
ته_د.دائم؟
_بله دائم دائم تا ابد انگار اینده منو تو رو در کنار هم نگه نمیداره
ته_کی از اینده خبر داره؟
_اتفاقات گذشته میتونه نیمی از اینده رو تشکیل بده و این ینی من دیگه مال تو نیستم
ته_اگه بودی جی؟
_خیچ وقت نمیتونی دیگه
توی ماشین با ون مشکی داشتم میرفتم محل کنسرت بلیطم وی ای پی نبود من و سوجین کنار هم نشسته بودیم کیفی که خرت و پرتامو توش گذاشتم بودم رو نگاه میکردم هعیی بایس جذابم تهیونگ هه(پوزخند تهیونگی)
کیفم از این کیف های کیف بی رنگ بود که چیزی توش میزاشتم...........
۲۶.۷k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.