آه از دل یتیم و آه از آه دل یتیم ...😔
تیمسار با خنده جعبه اسباب بازی را که برای آرتین آورده باز میکند تا به او نشان دهد و چشم من اما به دنبال دست گلوله خوردهاش و دلش که هر چه فکر میکنم چگونه باید در این سن و سال این همه داغ را تحمل کند و چشمش که نتوانستم آن عکس را اینجا بگذارم، چشمی که انگار به وسعت ایران گسترده بود، انگار به وسعت همه تاریخ پر فراز و نشیب این مُلک عمق داشت...
آرتین و آرتینها بزرگ خواهند شد، اما همانگونه که بارها نوشتهام سرنوشت محتوم و همیشگی ما بر خون بنا گذاشته شده و برای پاسداری از خانه خود باید همواره در صف شهادت بایستیم و بمانیم و بدانیم که هیچ وقت این مسیر را پایانی نیست.
عکسها را نگاه کردم و حال دلم که اصلاً نوشتنی نیست و روزی شود که آرتین بزرگ شود و خونخواه پدر و مادر و برادرش باشد، خونخواه همه پدران و مادران داغدار و بچههای یتیم ایرانزمین باشد...
@syriankhabar
آرتین و آرتینها بزرگ خواهند شد، اما همانگونه که بارها نوشتهام سرنوشت محتوم و همیشگی ما بر خون بنا گذاشته شده و برای پاسداری از خانه خود باید همواره در صف شهادت بایستیم و بمانیم و بدانیم که هیچ وقت این مسیر را پایانی نیست.
عکسها را نگاه کردم و حال دلم که اصلاً نوشتنی نیست و روزی شود که آرتین بزرگ شود و خونخواه پدر و مادر و برادرش باشد، خونخواه همه پدران و مادران داغدار و بچههای یتیم ایرانزمین باشد...
@syriankhabar
۳.۹k
۱۴ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.