چند پارتی Hoseok
سلامممم خوش اومدین به اولین تک پارتی پیجمون که ازℍ𝕠𝕤𝕖𝕠𝕜 هستش😊
بزنید بریمم
~~
هوسوک امروز کلی پرونده روی سرش ریخته بود و توی کارش غرق بود تا اینکه زیر دستش وارد میشه « علامت زیر دست - »
ـ رئیس جانگ یه پرونده ی مهم برامون اومده یه ناشناس بهمون زنگ زده و خبر داده که دیده دختری رو هین پیاده روی اول صبح می دزدن می برن باید سریع بهش رسیدگی کنیم
«علامت هوسوک +»
+ خیل خب میریم مأمور هارو آماده کنید
(بشنویم از راوی عزیزمون😂)
هوسوک و ماُمورها میرن توی ساختمونی که ا/ت رو دزدیدن هوسوک وقتی وارد میشه دختری میبینه که بالا تنش لخته و بدنش کبود و چشم هاش بستس سری میره بالا سر دختره و سعی میکنه طناب ها رو باز کنه ولی ا/ت مقاومت می کنه چون فکر میکنه هوسوک همون کسی که اذیتش میکنه .
«علامت ا/ت #»
# نه ولم کنید ! به من دست نزنید .
+ نگران نباش من پلیسم اومدم نجاتت بدم پس تکون نخور تا بازت کنم
ا/ت به حرف هوسوک گوش میده و دیگه تکون نمی خوره تا وقتی هوسوک بازش کنه
ویو هوسوک»
+ تا بازش کردم کتم رو دادم بپوشه تا بدنش دیده نشه چون خیلی خوشگل بود و خیلی ناخواسته از دختره خوشم اومد
«ویو ا/ت»
# اون پلیسه دست و پام روباز کرد و من تازه دیدمش چقدر جذاب بود خاک تو سرت ا/ت
این چه فکریه
خب بریم بازم از زبون ادمین گلتون بشنویم(می دونم خیلی نمکم😂)
هوسوک و ماُمورها مجرم هارو دستگیر کردن و فرستادن زندان و موندن که با ا/ت چیکار کنن
ا/ت بعد از اومدن به اداره پلیس لباس های جديد پوشید و حالش بهتر شد و هوسوک اومد تا باهاش حرف بزنه
+ خب از خودت بگو چی شد دزدیدنت ؟
# من ا/ت هستم بیست سالمه و تازه درسم تموم شده و برای اینکه زندگی بهتری برای خودم درست کنم اومدم سئول امروز صبح که برای ورزش اومدم بیرون یه ماشین اومد و منو برد و الانم که اینجام .
+ خب الان می خوای چیکار کنی ؟
# هیچی میرم خونه 😐(راست میگه دیگه😐نکنه می خوای ببریش خونت.....اههه اینا چین دارم میگم😐)
+ خب به نظر من تو الان خیلی تنها و شکننده شدی پس بیا با من زندگی کن تا اوضاع سر و سامون بگیره .
# همچین هم که میگی نیستم ولی باشه .
راستی به من نگفتی اسمت چیه ؟
+ من جانگ هوسوکم بیست و دو سالمه میتونی منو جیهوپ صدا کنی
# خوش بختم
+ منم همین طور
خب از زبون ادمین(آدم شدم دیگه کرم نمی ریزم😂)
پرش زمانی دو ماه بعد*
ا/ت و هوسوک دو ماه باهم زندگی کردن هوسوک تو این مدت فهمید که به ا/ت علاقه پیدا کرده ولی جرعت اینو نداشت که به ا/ت بگه، البته ا/ت هم که همون اول هوسوک رو دید روش کراش زد یه شب ا/ت از طرف دوستاش به بار دعوت شد و هوسوک برای اطمینان با ا/ت اومد.
* پایان پارت اول*
~~~~~~~~~~~~~~~
امیدوارم خوشتون اومده باشه اگر درخواستی دارید توی کامنت ها بنویسید ❤🙂
خدافیظ🗿
بزنید بریمم
~~
هوسوک امروز کلی پرونده روی سرش ریخته بود و توی کارش غرق بود تا اینکه زیر دستش وارد میشه « علامت زیر دست - »
ـ رئیس جانگ یه پرونده ی مهم برامون اومده یه ناشناس بهمون زنگ زده و خبر داده که دیده دختری رو هین پیاده روی اول صبح می دزدن می برن باید سریع بهش رسیدگی کنیم
«علامت هوسوک +»
+ خیل خب میریم مأمور هارو آماده کنید
(بشنویم از راوی عزیزمون😂)
هوسوک و ماُمورها میرن توی ساختمونی که ا/ت رو دزدیدن هوسوک وقتی وارد میشه دختری میبینه که بالا تنش لخته و بدنش کبود و چشم هاش بستس سری میره بالا سر دختره و سعی میکنه طناب ها رو باز کنه ولی ا/ت مقاومت می کنه چون فکر میکنه هوسوک همون کسی که اذیتش میکنه .
«علامت ا/ت #»
# نه ولم کنید ! به من دست نزنید .
+ نگران نباش من پلیسم اومدم نجاتت بدم پس تکون نخور تا بازت کنم
ا/ت به حرف هوسوک گوش میده و دیگه تکون نمی خوره تا وقتی هوسوک بازش کنه
ویو هوسوک»
+ تا بازش کردم کتم رو دادم بپوشه تا بدنش دیده نشه چون خیلی خوشگل بود و خیلی ناخواسته از دختره خوشم اومد
«ویو ا/ت»
# اون پلیسه دست و پام روباز کرد و من تازه دیدمش چقدر جذاب بود خاک تو سرت ا/ت
این چه فکریه
خب بریم بازم از زبون ادمین گلتون بشنویم(می دونم خیلی نمکم😂)
هوسوک و ماُمورها مجرم هارو دستگیر کردن و فرستادن زندان و موندن که با ا/ت چیکار کنن
ا/ت بعد از اومدن به اداره پلیس لباس های جديد پوشید و حالش بهتر شد و هوسوک اومد تا باهاش حرف بزنه
+ خب از خودت بگو چی شد دزدیدنت ؟
# من ا/ت هستم بیست سالمه و تازه درسم تموم شده و برای اینکه زندگی بهتری برای خودم درست کنم اومدم سئول امروز صبح که برای ورزش اومدم بیرون یه ماشین اومد و منو برد و الانم که اینجام .
+ خب الان می خوای چیکار کنی ؟
# هیچی میرم خونه 😐(راست میگه دیگه😐نکنه می خوای ببریش خونت.....اههه اینا چین دارم میگم😐)
+ خب به نظر من تو الان خیلی تنها و شکننده شدی پس بیا با من زندگی کن تا اوضاع سر و سامون بگیره .
# همچین هم که میگی نیستم ولی باشه .
راستی به من نگفتی اسمت چیه ؟
+ من جانگ هوسوکم بیست و دو سالمه میتونی منو جیهوپ صدا کنی
# خوش بختم
+ منم همین طور
خب از زبون ادمین(آدم شدم دیگه کرم نمی ریزم😂)
پرش زمانی دو ماه بعد*
ا/ت و هوسوک دو ماه باهم زندگی کردن هوسوک تو این مدت فهمید که به ا/ت علاقه پیدا کرده ولی جرعت اینو نداشت که به ا/ت بگه، البته ا/ت هم که همون اول هوسوک رو دید روش کراش زد یه شب ا/ت از طرف دوستاش به بار دعوت شد و هوسوک برای اطمینان با ا/ت اومد.
* پایان پارت اول*
~~~~~~~~~~~~~~~
امیدوارم خوشتون اومده باشه اگر درخواستی دارید توی کامنت ها بنویسید ❤🙂
خدافیظ🗿
۲۰۰
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.