do you know m.r?/part:2
do you know m.r?/part:2
سمت کمد لباسام رفتم و لباس مرتبی پوشیدم چون باید برای کار میرفتم که مصاحبه کنم و این لحظه ی خیلی مهمی بود...خلاصه حسابی خودمو خوشگل کردم و سمت تاکسی رفتم و سوارش شدم...بعد از چند دقیقه رسیدم...واااای چه شرکت قشنگییی بود البته خب معلومه اونجا شرکت معروفیه...اما خب احساس خوبی داشتم و احساس میکردم توی مصاحبه قبول میشم...سمت شرکت رفتم و وارد شدم...یه خانم سمتم اومد و اسمم رو پرسید و بعد با کمال مهربونی منو به سمت اتاق مصاحبه راهنمایی کرد و بعد جلوی در منتظرم موند...وقتی وارد شدم ادای احترام کردم و سمت صندلی رفتم و نشستم...همه یه رفتار فوق العاده با من داشتن...ولی یکی از صندلی ها که با شکوه ترینشون بود خالی بود و داشتم فکر میکردم که کی اونجا میخواد بشینه
مستر جیمین:خب خانم محترم!!...این صندلی جای مدیر شرکت ما هست ولی امروز بخاطر کمک به یکی از همسایه های پیرشون دیر کردن ولی چند دقیقه ی دیگه میان و محاصبه رو شروع میکنیم...با سر تکون دادن کاملا محترمانه و لبخند کوتاهی بهشون ادای احترام کردم...چند دقیقه ی خیلی کوتاهی گذشت که صدای در زدن اومد...در باز شد و بدون اینکه ببینم اون شخص کیه از جام فورا بلند شدم...چشام درست میبینه؟واییی خداااا مگه میشه این مرررد به این جذابی توی یه سیاره با من زندگی کنه!!چشام برق میزد که آروم سلام دادن...منم سلام دادم و همه روی صندلی خودمون نشستیم...چشام روی اون مرد زوم بود و همه متوجه ی این شده بودن...از جاش بلند شد
مستر کیم:سلام دوستان...من کیم سئوک جین مدیر این شرکت با شکوه و خوش تیپ ترین مرد دنیا هستم(خنده های کوتاه و مردونه)
ات:سلام...من کیم ات هستم و در حال حاضر با مادرم زندگی میکنم و با شرکت توی مسابقات والیبال و شنا و هندبال و کاراته تونستم جوایز زیادی کسب کنم و یک خونه برای مادرم بخرن تا اونجا دوتایی زندگی کنیم...من ۲۴ سالمه و بعد از کار کردن تو شرکت ماندین(من در آوردی) و شرکت آلکسیس از کارم به دلیل درس خوندن از کارم استعفا دادم و در حال حاظر درسم رو تموم کردم و دوست دارم توی این شرکت شروع به کار کنم
جین:استخدام شدی
ات:چ...چی؟
جین:منشی منی درسته؟
ات:آعااا...آمممم...ب...بله
جین:من میرم تو اتاق کارم مزاحمم نشو و کارای شرکت رو از مستر جیمین بپرس و انجامشون بده...تمام عادت هام رو هم بپرس ازش که هیچ اشتباهی نباید انجام بدی(جدی)
ات:چشم
ات ویو:کاملاااا فرق کرد و یه آدم فوق العاده جدی شد...میخواستم برم پیش جیمین...از پله ها رفتم پایین و چشام رو دوخته بودم به اتاق جین که یهو پاهام به همدیگه پیچ خورد و داشتم میفتادم و همینطور جیغی کشیدم که یکی از کمرم گرفت و بلندم کرد
سمت کمد لباسام رفتم و لباس مرتبی پوشیدم چون باید برای کار میرفتم که مصاحبه کنم و این لحظه ی خیلی مهمی بود...خلاصه حسابی خودمو خوشگل کردم و سمت تاکسی رفتم و سوارش شدم...بعد از چند دقیقه رسیدم...واااای چه شرکت قشنگییی بود البته خب معلومه اونجا شرکت معروفیه...اما خب احساس خوبی داشتم و احساس میکردم توی مصاحبه قبول میشم...سمت شرکت رفتم و وارد شدم...یه خانم سمتم اومد و اسمم رو پرسید و بعد با کمال مهربونی منو به سمت اتاق مصاحبه راهنمایی کرد و بعد جلوی در منتظرم موند...وقتی وارد شدم ادای احترام کردم و سمت صندلی رفتم و نشستم...همه یه رفتار فوق العاده با من داشتن...ولی یکی از صندلی ها که با شکوه ترینشون بود خالی بود و داشتم فکر میکردم که کی اونجا میخواد بشینه
مستر جیمین:خب خانم محترم!!...این صندلی جای مدیر شرکت ما هست ولی امروز بخاطر کمک به یکی از همسایه های پیرشون دیر کردن ولی چند دقیقه ی دیگه میان و محاصبه رو شروع میکنیم...با سر تکون دادن کاملا محترمانه و لبخند کوتاهی بهشون ادای احترام کردم...چند دقیقه ی خیلی کوتاهی گذشت که صدای در زدن اومد...در باز شد و بدون اینکه ببینم اون شخص کیه از جام فورا بلند شدم...چشام درست میبینه؟واییی خداااا مگه میشه این مرررد به این جذابی توی یه سیاره با من زندگی کنه!!چشام برق میزد که آروم سلام دادن...منم سلام دادم و همه روی صندلی خودمون نشستیم...چشام روی اون مرد زوم بود و همه متوجه ی این شده بودن...از جاش بلند شد
مستر کیم:سلام دوستان...من کیم سئوک جین مدیر این شرکت با شکوه و خوش تیپ ترین مرد دنیا هستم(خنده های کوتاه و مردونه)
ات:سلام...من کیم ات هستم و در حال حاضر با مادرم زندگی میکنم و با شرکت توی مسابقات والیبال و شنا و هندبال و کاراته تونستم جوایز زیادی کسب کنم و یک خونه برای مادرم بخرن تا اونجا دوتایی زندگی کنیم...من ۲۴ سالمه و بعد از کار کردن تو شرکت ماندین(من در آوردی) و شرکت آلکسیس از کارم به دلیل درس خوندن از کارم استعفا دادم و در حال حاظر درسم رو تموم کردم و دوست دارم توی این شرکت شروع به کار کنم
جین:استخدام شدی
ات:چ...چی؟
جین:منشی منی درسته؟
ات:آعااا...آمممم...ب...بله
جین:من میرم تو اتاق کارم مزاحمم نشو و کارای شرکت رو از مستر جیمین بپرس و انجامشون بده...تمام عادت هام رو هم بپرس ازش که هیچ اشتباهی نباید انجام بدی(جدی)
ات:چشم
ات ویو:کاملاااا فرق کرد و یه آدم فوق العاده جدی شد...میخواستم برم پیش جیمین...از پله ها رفتم پایین و چشام رو دوخته بودم به اتاق جین که یهو پاهام به همدیگه پیچ خورد و داشتم میفتادم و همینطور جیغی کشیدم که یکی از کمرم گرفت و بلندم کرد
۱.۸k
۲۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.