دو پارتی کوک ²/²
پارت ۲ آخر
کوک ویو (صبح)
از رخت خواب کندم
-هممم …. چه بوی خوبی میاد
ا.ت رو دیدم که داشت صبحانه درست میکرد رفتم پیشش
-صب بخیر
+صب تو هم بخیر
-امروز نمیرم سرکار
+…
-میخوای ..
+با بچه ها قرار دارم
-اهوم خوش بگذره
یکم ناراحت شدم ولی خب حق داره
بد صبحانه دیدم لباس پوشید رفت بیرون
-الو جیم وقت داری
٪ اره
-بیا بریم یکم قدم بزنیم
٪ اوکی نیم ساعت دیگه اونجام میبینمت
-میبینمت
بعد گشت و گذار
ا.ت ویو
+اههه کمرم شکست خیلی خوشگذشت بچه ها بای بای
دوستاش : اره خیلی باز باهم قرار میزاریم بای
هوف رفتم خونه دیدم کوک نیست
+اه کجاس اها اینجاس هوف بریم
بیبی چک هارو روی میز توالت گزاشتم منتظر بودم ببینم نتیجه چیه
+اه قلبم داره میاد تو دهنم
که دیدم بله هر ۴ تاش دو خط شد
+ اوه خدای من یعنی یعنی من دارم مامان میشم
+یسسسسسسسس* بلند *
کوک ویو
رمزو زدم تا در باز شه ( خونشون رمز داره )
که دیدم ا.ت اومده
رفتم تو که صدای جیغش درومد
یه لحظه ترس تمام وجودم و گرفت
با تمام سرعت به سمت اتاق رفتم
در دستشویی رو باز کردم
-ا.ت حالت خوبه
+ها … اره اره خوبم
که هولم داد عقب و خودش هم اومد بیرون
-چرا جیغ زدی
+همینجوری
-وات
+بیا بریم
ا.ت ویو
(اتفاقاتی که افتاد )
دستش رو گرفتم و رفتیم پایین
+خب میگم بریم بیرون شام بخوریم
-باشه
+پس من میرم آماده شم
-از الان
+یکم کار دارم
-باشه
دویدم سمت دستشویی و یکی از بیبی چکارو برداشتم و تو یه جعبه کوچکی گذاشتمش
خب این آماده حالا خودم
یه آرایش ملایم کردم و رژ لب هلویی زدم
+اوف عجب جیگری شدم
همینجوری داشتم قربون خودم میرفتم که دیدم کوک اومد تو
+ایش دختر خودتو جمع کن *اروم*
-الان آماده میشم بریم *لبخند *
+باشه پایین منتظرتم
…
رفتیم سوار بوگاتی مشکی کوک شدیم راه افتاد سمت یه رستورا شیک
پیاده شدیم رفتیم نشستیم غذا رو هم سفارش دادیم
غذا رو هم خوردیم یکم نشستیم
میخاستم جعبه رو بهش بدم
-چیزی شده بیب
بعد این چند روز اولین بار بود بیب صدام زد
+بب..بله ؟؟
ایش لنتی لکنت گرفتم
-میگم چیزی شده
+ خب میخواستم یه چیزی رو بهت بگم یعنی بدم
-اوکی
+بیا
-این دیگه چیه
+ بهتره خودت بازش کنی
کوک ویو
داشتم خمار نگاهش میکردم فسقلی رپ ببین چجوری تو فکره
اخ قلبم تحمل این همه کیوتی رو ندارم
که یه جعبه داد دستم
بازش کردم دیدم یه بیبی چکه دو … دو تا خط داره
یعنی من دارم
بابا میشم
از خوشحالی فریاد کشیدم
-من دارم بابا میشممممممممم
+کوک آروم باش
همه دست زدن
ا.ت ویو
کوک یدفعه فریاد کشید و همه دست زدن
+کیوت
که یهو دستمو گرفته بقلم کردم و گفت
-مرسی که اجازه بابا شدن بهم دادی مامان کوچولو
+مامان کوچولو ؟؟؟؟؟
-اره دیگه هنوز خودت کوچولویی
خندیدم گفتم
+بشین دیگه زشته
-چه زشتی داره بزار همه بفهمن
+باشه همه فهمیدن بیا بریم یکم خستم
-اخ من قربونت بشم بیا بریم بچم اذیت نشه
+بریم
پایان
برو پی کارت دیگه
بای بای
اسلاید ۲ ::::: لباس ا.ت
اسلاید ۳ و ۴ ::::: بوگلاتی مشکی کوک
با تشکر
전
유나 .
Jeon . yuna
کوک ویو (صبح)
از رخت خواب کندم
-هممم …. چه بوی خوبی میاد
ا.ت رو دیدم که داشت صبحانه درست میکرد رفتم پیشش
-صب بخیر
+صب تو هم بخیر
-امروز نمیرم سرکار
+…
-میخوای ..
+با بچه ها قرار دارم
-اهوم خوش بگذره
یکم ناراحت شدم ولی خب حق داره
بد صبحانه دیدم لباس پوشید رفت بیرون
-الو جیم وقت داری
٪ اره
-بیا بریم یکم قدم بزنیم
٪ اوکی نیم ساعت دیگه اونجام میبینمت
-میبینمت
بعد گشت و گذار
ا.ت ویو
+اههه کمرم شکست خیلی خوشگذشت بچه ها بای بای
دوستاش : اره خیلی باز باهم قرار میزاریم بای
هوف رفتم خونه دیدم کوک نیست
+اه کجاس اها اینجاس هوف بریم
بیبی چک هارو روی میز توالت گزاشتم منتظر بودم ببینم نتیجه چیه
+اه قلبم داره میاد تو دهنم
که دیدم بله هر ۴ تاش دو خط شد
+ اوه خدای من یعنی یعنی من دارم مامان میشم
+یسسسسسسسس* بلند *
کوک ویو
رمزو زدم تا در باز شه ( خونشون رمز داره )
که دیدم ا.ت اومده
رفتم تو که صدای جیغش درومد
یه لحظه ترس تمام وجودم و گرفت
با تمام سرعت به سمت اتاق رفتم
در دستشویی رو باز کردم
-ا.ت حالت خوبه
+ها … اره اره خوبم
که هولم داد عقب و خودش هم اومد بیرون
-چرا جیغ زدی
+همینجوری
-وات
+بیا بریم
ا.ت ویو
(اتفاقاتی که افتاد )
دستش رو گرفتم و رفتیم پایین
+خب میگم بریم بیرون شام بخوریم
-باشه
+پس من میرم آماده شم
-از الان
+یکم کار دارم
-باشه
دویدم سمت دستشویی و یکی از بیبی چکارو برداشتم و تو یه جعبه کوچکی گذاشتمش
خب این آماده حالا خودم
یه آرایش ملایم کردم و رژ لب هلویی زدم
+اوف عجب جیگری شدم
همینجوری داشتم قربون خودم میرفتم که دیدم کوک اومد تو
+ایش دختر خودتو جمع کن *اروم*
-الان آماده میشم بریم *لبخند *
+باشه پایین منتظرتم
…
رفتیم سوار بوگاتی مشکی کوک شدیم راه افتاد سمت یه رستورا شیک
پیاده شدیم رفتیم نشستیم غذا رو هم سفارش دادیم
غذا رو هم خوردیم یکم نشستیم
میخاستم جعبه رو بهش بدم
-چیزی شده بیب
بعد این چند روز اولین بار بود بیب صدام زد
+بب..بله ؟؟
ایش لنتی لکنت گرفتم
-میگم چیزی شده
+ خب میخواستم یه چیزی رو بهت بگم یعنی بدم
-اوکی
+بیا
-این دیگه چیه
+ بهتره خودت بازش کنی
کوک ویو
داشتم خمار نگاهش میکردم فسقلی رپ ببین چجوری تو فکره
اخ قلبم تحمل این همه کیوتی رو ندارم
که یه جعبه داد دستم
بازش کردم دیدم یه بیبی چکه دو … دو تا خط داره
یعنی من دارم
بابا میشم
از خوشحالی فریاد کشیدم
-من دارم بابا میشممممممممم
+کوک آروم باش
همه دست زدن
ا.ت ویو
کوک یدفعه فریاد کشید و همه دست زدن
+کیوت
که یهو دستمو گرفته بقلم کردم و گفت
-مرسی که اجازه بابا شدن بهم دادی مامان کوچولو
+مامان کوچولو ؟؟؟؟؟
-اره دیگه هنوز خودت کوچولویی
خندیدم گفتم
+بشین دیگه زشته
-چه زشتی داره بزار همه بفهمن
+باشه همه فهمیدن بیا بریم یکم خستم
-اخ من قربونت بشم بیا بریم بچم اذیت نشه
+بریم
پایان
برو پی کارت دیگه
بای بای
اسلاید ۲ ::::: لباس ا.ت
اسلاید ۳ و ۴ ::::: بوگلاتی مشکی کوک
با تشکر
전
유나 .
Jeon . yuna
۱۰.۸k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.