Seven (part 12)
_یک هفته بعد_
بازو و پاهایش به شدت درد می کرد ، روی سرامیک های سرد ولو شد و تند تند نفس می کشید
عرق کل بدنش را در بر گرفته بود و نفس هایش کوتاه شده بود
دقیق حساب شده باشد ، ۵ ساعت بی وقفه رقصیده بود ، بلکه کمی ذهنش آزاد شود اما خیر ؛ حرف آن مرد بدجوری ذهنش را به جنگ کشیده بود
بلند شد ، با حوله ی روی سکو عرق صورتش را گرفت و دوباره شروع کرد به رقصیدن که صدای دست زدن فضای سالن را متعجب کرد
"براوو براوو، تو رقاص عالی و بی نظیری هستی کوچولو"
برگشت ، آرکا توی چهارچوب در ایستاده بود و با نیشخند همیشگی که روی لب داشت به او خیره بود
"ببینم رقص میله رو یاد گرفتی؟"
دوباره لرزش انگشت هایش شروع شد ، فکش منقبض و قلبش هیجان زده از فرط خشم ،به سختی سر تکان داد ، نیشخند ارکا پر سر و صدا شد و جلو آمد
" زبون نداری چموش؟"
چموش ، چموش ،چموش !
حساب اینکه چندمین بار مخاطب این کلمه است از دستش در رفته بود
" دارم ، اما لیاقتشو نداری !"
مجدد خندید ، جلو آمد تا سینه به سینه اش شود
" اوه ، پس این زبونت فقط برای من درازه؟ برای بقیه که خوب از ته قیچی میشه کوچولو"
دستش را بالا اورد، اما قبل از اینکه به مقصد برسد ارکا صورتش را از سیلی پر از خشم ات نجات میدهد
قسمت دوم پارت ۱۲
پست بعدی
بازو و پاهایش به شدت درد می کرد ، روی سرامیک های سرد ولو شد و تند تند نفس می کشید
عرق کل بدنش را در بر گرفته بود و نفس هایش کوتاه شده بود
دقیق حساب شده باشد ، ۵ ساعت بی وقفه رقصیده بود ، بلکه کمی ذهنش آزاد شود اما خیر ؛ حرف آن مرد بدجوری ذهنش را به جنگ کشیده بود
بلند شد ، با حوله ی روی سکو عرق صورتش را گرفت و دوباره شروع کرد به رقصیدن که صدای دست زدن فضای سالن را متعجب کرد
"براوو براوو، تو رقاص عالی و بی نظیری هستی کوچولو"
برگشت ، آرکا توی چهارچوب در ایستاده بود و با نیشخند همیشگی که روی لب داشت به او خیره بود
"ببینم رقص میله رو یاد گرفتی؟"
دوباره لرزش انگشت هایش شروع شد ، فکش منقبض و قلبش هیجان زده از فرط خشم ،به سختی سر تکان داد ، نیشخند ارکا پر سر و صدا شد و جلو آمد
" زبون نداری چموش؟"
چموش ، چموش ،چموش !
حساب اینکه چندمین بار مخاطب این کلمه است از دستش در رفته بود
" دارم ، اما لیاقتشو نداری !"
مجدد خندید ، جلو آمد تا سینه به سینه اش شود
" اوه ، پس این زبونت فقط برای من درازه؟ برای بقیه که خوب از ته قیچی میشه کوچولو"
دستش را بالا اورد، اما قبل از اینکه به مقصد برسد ارکا صورتش را از سیلی پر از خشم ات نجات میدهد
قسمت دوم پارت ۱۲
پست بعدی
۱۱.۷k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.