زندان عشق...p19
زندان عشق...p19
ا.ت اومد و رفت تو آشپز خونه تا آب بخوره
ته: ا.ت...ا.ت من
ا.ت: جیا من امشب میخوام جایی برم...میتونی به کارای اینجا برسی؟؟؟
جیا: آره عزیزم برو(لبخند)
ته: ا.تتت..ا.ت ببخشید...ا.ت
ا.ت بی توجه به ته رفت توی اتاقش
ویو ا.ت:
یعنی من واسش مهم نیستم؟؟خب معلومه که نه!!!این همه واسش دلسوزی کردم...واسش دوست دختر پیدا کردم...این همه دوسش داشتم!!!آخر میاد میگه...مهم نیست(بغض)اصن مهم نیست...الان آماده میشم و میرم بار تا حالم جا بیاد!!!
یه لباس باز پوشیدم موهام رو باز گذاشتم آرایش غلیظ کردم...رفتم پایین
(جیا و ته دهنشون باز مونده بود و به جذابیت ا.ت نگاه میکردن)
جیا: ا.ت جونم جای خاصی میری؟؟؟
ا.ت: نه عشقم دارم میرم بار
ا.ت: اگه میخوای میتونی بیای!
ته: ....ا.ت...با این لباس؟؟؟
ا.ت:عاااا...ببخشید آقای کیم...ولی واستون مهمه؟
ا.ت: آخه فکر کردم مهم نیستم!
ته: ا.ت...بابت امروز متاسفم...م..من شوخی کردم..
ا.ت: عااا جیا میای یا نه؟
جیا: عوممم...نه عشقم تو برو
ا.ت: باشه عزیزم..فعلا
ته:ا.تتت(بلند)
ا.ت: چته
ته: لباستو عوض کن(یکم عصبی)
ا.ت: آقای کیم من همیشه با این لباس میرم بار...الان که شما هستی میخوای به کسی برات مهم نیست دستور بدی؟؟؟
(ا.ت در و بست و رفت)
ته: چ..چی؟؟؟اهههههه خدااااا
جیا: به نظرم یواشکی برو باهاش
جیا: ممکنه خیلی مست کنه چون ناراحته
ته: آه...باشه..تو میای؟
جیا: نه برو
ته: باشه
بفرماییدددددددددد🙃🙃
ا.ت اومد و رفت تو آشپز خونه تا آب بخوره
ته: ا.ت...ا.ت من
ا.ت: جیا من امشب میخوام جایی برم...میتونی به کارای اینجا برسی؟؟؟
جیا: آره عزیزم برو(لبخند)
ته: ا.تتت..ا.ت ببخشید...ا.ت
ا.ت بی توجه به ته رفت توی اتاقش
ویو ا.ت:
یعنی من واسش مهم نیستم؟؟خب معلومه که نه!!!این همه واسش دلسوزی کردم...واسش دوست دختر پیدا کردم...این همه دوسش داشتم!!!آخر میاد میگه...مهم نیست(بغض)اصن مهم نیست...الان آماده میشم و میرم بار تا حالم جا بیاد!!!
یه لباس باز پوشیدم موهام رو باز گذاشتم آرایش غلیظ کردم...رفتم پایین
(جیا و ته دهنشون باز مونده بود و به جذابیت ا.ت نگاه میکردن)
جیا: ا.ت جونم جای خاصی میری؟؟؟
ا.ت: نه عشقم دارم میرم بار
ا.ت: اگه میخوای میتونی بیای!
ته: ....ا.ت...با این لباس؟؟؟
ا.ت:عاااا...ببخشید آقای کیم...ولی واستون مهمه؟
ا.ت: آخه فکر کردم مهم نیستم!
ته: ا.ت...بابت امروز متاسفم...م..من شوخی کردم..
ا.ت: عااا جیا میای یا نه؟
جیا: عوممم...نه عشقم تو برو
ا.ت: باشه عزیزم..فعلا
ته:ا.تتت(بلند)
ا.ت: چته
ته: لباستو عوض کن(یکم عصبی)
ا.ت: آقای کیم من همیشه با این لباس میرم بار...الان که شما هستی میخوای به کسی برات مهم نیست دستور بدی؟؟؟
(ا.ت در و بست و رفت)
ته: چ..چی؟؟؟اهههههه خدااااا
جیا: به نظرم یواشکی برو باهاش
جیا: ممکنه خیلی مست کنه چون ناراحته
ته: آه...باشه..تو میای؟
جیا: نه برو
ته: باشه
بفرماییدددددددددد🙃🙃
۱.۹k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.